حقیقتا این پیش بینی نیست و خبر است

از همین الان پیروزی آقای اوباما در اجرای تئاتری که با حضور آقای رامنی برگزار می کند را به خودش و دوستانش تبریک می گویم .

من به ایشان پیروزی در اجرای تئاتر را تبریک می گویم نه پیروزی در انتخابات در نتیجه ی اجرای تئاتر را.

آنچه که در جریان است بزرگتر از آن است که انتخابات آمریکا از آن بیرون بماند.

من روی این پیش بینی ام تا ثانیه ی آخر هستم و می نویسم تا همه ببینند.آمریکا هم بخاطر یک وبلاگ نویس حزب اللهی بازی اش را عوض نخواهد کرد. ضرر و فایده باید به هم بیایند.

وقتی یک رقیب اینقدر "شوت" معرفی می شود که حتی در سخنرانی اش ، سوریه را تنها راه دسترسی ایران به دریا معرفی می کند و شش بار بر این امر تاکید می کند، می گوید ایران هیچ همراه دیگری در جهان عرب ندارد ( عراق، لبنان، سودان و...) اگر صحنه واقعی می بود، نه تنها باید این حرف او را ناشی از یک "گاف" بزرگ ، بلکه نا آگاهی واقعی او ، بلکه ناآگاهی کامل اطرافیان او ، حتی از واکنشهای رسانه ای، تلقی می کردیم :

ROMNEY: Syria is Iran's only ally in the Arab world. It's their route to the sea. It's the route for them to arm Hezbollah in Lebanon, which threatens, of course, our ally, Israel. And so seeing Syria remove Assad is a very high priority for us. Number two, seeing a -- a replacement government being responsible people is critical for us. And finally, we don't want to have military involvement there. We don't want to get drawn into a military conflict.


Read more here: http://www.mcclatchydc.com/2012/10/22/172264/full-transcript-of-the-presidential.html#storylink=cpy

خب ،

چنین تلقی ای ، کارتونی نیست ؟

:))

آقای اوباما ،

این کف خوانی است ،

رمـــالی است ،

چه می دانم غیب خواندن است ،

شاید هم ما رئیس جمهور آمریکا را تعیین می کنیم ، :))

چه می دانم

بهرحال هرچه خواستید ادعا کنید :)

من از همین الان ، لو رفتن تئاترتان و اعلام مسئولیت مجدد شما در صندلی رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا را تسلیت می گویم .

از همین الان .

 رامنی جان شماهم بیشین عموجان صندلیت یخ می کنه

بابا این گافه نه گافای رامنی . گاف اوباما گافه نه گاف رامنی :))

کاش لا اقل نمی گفتید گاردین هم داستان را بزرگنمایی کند !


فدايی امام خامنه ای----عكس

صدای پای محرم

ارباب صدای قدمت می آید 

هنگامه اوج ماتمت می آید 

ما در تب داغ غم تو می سوزیم

چند روز دگر محرمت می آید




شهادت طلبی...تقديم به روح بلند شهيد حسين فهميده

 در آن سوی مرزها جوان ۱۹ ساله لبنانی « علی منیف اشرف »که برای نجات 

جان هموطنانش درعملیات شهادت طلبانه ای نظامیان صهیونیست را از بین برده .

 خود نیز به فیض عظمای شهادت نایل آمده بود چنین میگویید :

سلام مرا به بچه ها و بسیجیان ایران برسانید و بگویید : من این گونه شهادت طلبی را 

از حسین فهمیده شما یاد گرفته ام و ما مدیون شما هستیم .

 

منبع مطلب.خبرگزاری حیات



شعري تقديم به رهبرم

بسیجی ام به امید ظهور پنجره ام

و بازمانده نسل هزار حنجره ام

هنوز عهد و مرامی که داشتم دارم

و جان نیمه تمامی که داشتم دارم

به همرهان که جفا می کنند می گویم

اگر چه گفته ام اکنون بلند می گویم

که تا به چشمه نور حیات روزنه ایست

تمام بود و نبودم فدای خامنه ای است
 

خيمه حسين(ع)، كجا برپاست؟

حسین  زيباترين نامى است كه در شناسنامه بشر نوشته‏اند،
در پهندشت آفرينش انسان، سه پرده نمايش جاودانه از اسرار خلقت تصوير كرده‏اند:
1- عصيان آدم در بهشت و هبوط او به طبيعت ‏خاكى؛ كه آغاز كارزار هماره تاريخى هابيل و قابيل است.
2- بعثت انسان و ختم رسالت؛ كه مدرسه معراج دوباره آدمى است.
3- و "عاشورا"؛ كه صحنه نمايش فراگير و فشرده تماميت كارزار خوبى و بدى است. عاشورا عرصه اثبات ظفرمندى انسان خداگونه بر سپاه ابليس است؛ پرده‏اى است كه در آن عينيت عروج، و حقيقت معراج را تصوير كرده‏اند.
و "حسين" روح زيباى خداگونگى انسان است؛ ثارالله است.
آل عصمت هرگز بى دليل، حسين را وارث  آدم ، وارث نوح و ابراهيم  و موسى، وارث عيسى  و  محمد ، لقب نداده‏اند.
"حسين" زيباترين نامى است كه در شناسنامه بشر نوشته‏اند.
"حسين" تفسير بعثت، ترجمان نبوت و معناى امامت است.
سينه "حسين" جلوه گاه نور هدايت نبى؛ و شمشيرش ذوالفقار عدالت على است.
اين مرام و منطق حسين است، كه آزادگى را تفسير مى‏كند. و آن فريادى كه از زبان او، هر دم در گوش زمانه مى‏پيچد، نداى همه مظلومان تاريخ است.
اگر "حسين" نمى‏بود، در دو راهي هاى دائمى انتخاب انسان - كه در سرنوشت‏ بشر تقدير كرده‏اند - چه كسى قافله‏هاى گمشده را هدايت مى‏كرد؟
از آن روز كه "خون خدا" در اوج بيداد عصر ستم در صحراى گرم و عطشناك نينوا بر زمين ريخته شد، "عاشورا" ديگر "دهم" نيست؛ آغاز و انجام است. زمان نيست؛ بستر زمانه است، فرهنگ است، اصالت است. "عاشورا" تداوم رسالت انسان در پهنه خلقت است. و مدينه فرهنگ و تمدن خدايى عاشورا را شهرى است مقدس به نام "كربلا". و سرتاسر زمين خدا كربلاست.
هان ‏اى حسينيان، خيمه‏هاى عشق و عزا برپا داريد و نغمه‏هاى شور شهادت سر دهيد و بر سنج آگاهى و طبل رحيل بكوبيد كه " محرم"، آغاز هجرت انسان، بهار اصحاب شهادت و فصل لاله‏هاى سرخ و شقايق هاى گلگون، و زمان معراج "وارث آدم" از راه رسيده است.
از آن روز واقعه، هر كس و هر قافله‏اى كه ره مى‏سپارد، بى گمان در دو راهى انتخاب، كاروان حسين را خواهد ديد. پيوستن به اين قافله نور را آدابى است كه بى تشرف به آن، اجازه ورود نمى‏دهند. به حريم كاروان كه رسيدى بايد احرام شهادت بربندى و چون نداى رسا، اما حزين و غريبانه "هل من ناصر" شنيدى بايد لبيك اجابت گويى؛ و اصحاب اين كاروان را پيمان نامه‏اى است‏ به رنگ خون، و به زيبايى وسعت ايمان به نام "شهادت" ؛ امضا كه كردى، بيرق سبز علمدار كربلا را بر سر خويش خواهى ديد، و اين عطر بهشت است كه به مشام تو مى‏رسد؛
راه حسين كوتاه ترين راه بهشت است.
خون جارى عاشورا تا ابديت در رگ و ريشه آزادگى جارى است. غيرتمندى نيست كه ماجراى آن محشر عظما را بشنود و به احرار جهان نپيوندد. كدام آزاده‏اى است كه وامدار قيام حسين و قيامتى كه هفتاد و دو تن در آن روز واقعه برپا كردند، نباشد؟ و كدامين چشم است كه مرثيه مصيبت آل ثارالله را بشنود و خونابه غم مظلوميت و غربت انسان را از ديدگان فرو نريزد؟
  گريه بر حسين ، الفباى آداب بيدارى، و علامتى است كه ميل به طهارت روح را گواهى مى‏دهد و اين آغاز كار است. بايد حسينى شد.
هر جا كه قيامى برپا است تا معروفى اقامه شود، "حسين" آنجاست؛ و هر كه بر منكر و ستم نخروشد به كاروان حسين پشت كرده است. "حسين" ميزان سنجش صداقت آدمى است، قبول ولايت ‏حسين، برات آزادى انسان از جهنم پليدي هاست.
هان‏اى حسينيان، خيمه‏هاى عشق و ايمان بر پا داريد و بر سنج آگاهى، و طبل رحيل بكوبيد كه محرم، آغاز هجرت انسان از راه رسيده است ...

 


موسويه يا موسائيه

يکي از فرقه هاي منحرف در باب مهدويّت، «موسويه» يا «موسائيه» هستند طرفدار امامت امام موسي بن جعفرعليه السلام و منتظر رجعت او بودند. از ديدگاه اين گروه موسي بن جعفرعليه السلام نمرده و زنده است تا اينکه شرق و غرب عالم از آن او گردد و جهان را پر از عدل و داد کند و او مهدي قائم است. آنان مي گفتند: هارون الرشيد و ياران او، به دروغ بر مردم وانمود کردند که آن حضرت مرده است! حال آنکه وي زنده و روي از مردم نهفته است. بايد دانست که امام موسي بن جعفرعليه السلام در سال 128 يا 129 ه زاده شد و در سال 179 ه زماني که هارون الرشيد از عمره ماه رمضان باز مي گشت، او را از مدينه با خود به حج برد و پس از آن، از راه بصره بازگشت، وي را در نزد عيسي بن جعفر ابي منصور باز داشت کرد. سپس وي را به بغداد طلبيد و به زندان سندي بن شاهک افکند. امام موسي بن جعفرعليه السلام پنج روز از رجب سال 183 ه باقي مانده در حالي که 54 و يا 55 سال داشت، در همان زندان به شهادت رسيد. آن حضرت را به قبرستان قريش بردند و بنا بر وصيت خودش با بند و زنجير به خاک سپردند.

سخنی با استاندار جدید ایلام

؛بالاخره بعد از کش و قوس های فراوان « محمود عباس زاده مشکینی» بر کرسی استانداری ایلام جلوس نمود و « مجتبی » به آرزوی خود مبنی بر رفتن از ایلام دست یافت و جنجال های پیرامون رفتن یا نرفتن« اعلایی » پایان پذیرفت. 

استاندار جدید ایلام بایستی بداند که این استان با 430 کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق، از لحاظ محرومیت، محروم ترین استان کشور است و در جدیدترین آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران با نرخ 21 درصد بیکاری، بر قله بیکاری کشور جای گرفته و بسیاری از جوانان تحصیل کرده این دیار برای یافتن شغل های ولو بسیار پایین، راهی دیار غربت شده و رنج های بسیاری را بر خود و خانواده تحمیل می کنند. 

مشکلات ایلام اعم از اشتغال جوانان، پروژه های نیمه کاره گاز و پتروشیمی، نبود راه آهن، وجود میادین مشترک نفت و گاز، راه های مواصلاتی، تونل ها، زیبا سازی ورودی و درونی شهرها و ... علاوه بر تزریق بودجه های کارشناسی و دقیق، به مدیریتی صحیح، پیگیر و خستگی ناپذیر و کارآمد نیاز دارد. 

وجود 13 و 11 درصدی ذخایر نفت و گاز در استان ایلام فرصتی بالقوه برای استانی است که از نبود پالایشگاه فعال در درون خود بشدت رنج می برد و اگر عملیات استخراج، استحصال و پالایش این نعمت عظیم خدادادی در استان بدرستی صورت گیرد، علاوه بر اشتغال مستقیم و غیر مستقیم برای چندین هزار نفر از جوانان این مرز و بوم، فرصت شناسایی و عرض اندام به « ایلامی » می دهد که همواره پسوند ناشایست « محرومیت » را به یدک می کشد و علی رغم شایستگی ها، حتی از منابع عظیمی که در دل خویش نهفته است برای آبادانیش بهره مند نمی شود و بودجه های ناچیزی که برای عمران و آبادانی به آن تزریق می شود چه بسا که از بودجه های عمرانی شهرستان های دیگر استان های برخوردار هم کمتر باشد. 

هنر مدیریت آنجا می تواند خود را نمایان سازد که از تهدید ها، فرصت ها ایجاد کنند نه اینکه فرصت ها را به تهدید تبدیل نمایند، در حال حاضر ایلام دچار رکود اسفناکی شده است و با کلنجار رفتن برخی مدیران بر سر مسائل سیاسی و حزبی نه تنها آب از آب تکان نخورده بلکه با انتقال نفت و گاز ایلام به پالایشگاه های استان های همجوار، استفاده بهینه از این منابع برای « ایلامیان » به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده است. 

عروس زاگرس با جنگل های انبوهش امروزه در معرض نابودی قرار دارد، جنگل های ایلام با درختان کهنسال بلوط و گردشگاه های بکر و دیدنی می تواند سالیانه گردشگران بسیاری را به دامن خود بکشاند و منبع درآمدی برای بسیاری از جوانان جویای کار این دیار باشد که این امر به مدیری متفکر و توانمند در جذب بودجه های مناسب و برنامه ریزی دقیق نیاز دارد. 

البته قاطبه مردم استان ایلام انتظار معجزه از استانداری که شاید کمتر از یکسال، سکاندار ایلام باشد، ندارند اما این انتظار از کسی که سابقه چندین ساله در دولت های گذشته دارد و چندسالی است که در وزارت کشور پست های مهمی را عهده دار شده است، می رود که با مدیریتی نو و استفاده از افراد کارآمد و فعال و بدور از شعار زدگی و سیاسی کاری، حداقل به طرح های نیمه تمام جانی دوباره بخشند تا شاید این پروژه های کلان استان که به دلیل سوء مدیریت به خواب زمستانی رفته اند تکانی خورده و چرخ های آنها بار دیگر بچرخد و ایلام در اتوبان توسعه و ترقی قرار گیرد. 

حضور 3 ساله مدیریت قبلی استان فراز و نشیب های فراوانی داشت و ایشان ( اعلایی ) که بیشتر بر اجرای برنامه های فرهنگی اصرار داشتند، علی رغم داشتن این تدبیر فرهنگی، نتوانست برنامه های عمرانی و صنعتی« غراوی » را پیش برد و علاوه بر این، بروز و فاش شدن اختلاس کلان در مجتمع پتروشیمی ایلام، علامت سؤال بزرگی در برابر کارنامه مدیریتی « اعلایی » قرار داد و پالایشگاه گاز ایلام نیز با ایجاد رکود در پتروشیمی ایلام، مجبور به صادرات محصولات خود به دیگر استان های کشور شده و محصولاتی که می توانست کارگاه های پایین دستی و مشاغل بسیاری را در اطراف و اکناف پتروشیمی ایلام ایجاد کند، اکنون در خاموشی به سر می برند. 

جناب آقای محمود عباس زاده مشکینی! مردم ایلام، مردمی بسیار مهربان، مهمان نواز و نوع دوست اند که از سعه صدر بسیار بالایی برخوردارند و تنها توقع این مردم این است که تیم مدیریتی جنابعالی با تلاش روز افزون به ایلامی بیاندیشند که از سوء مدیریت ها، زخم های کاری خورده و همچنان نیازمند توجه بیشتر و کار و تلاش فراوان است نه تعطیلی های بی مورد و عودت بودجه های گزاف صنعتی و عمرانی. 

امید است با اتکال به خداوند سبحان، پشتکار، پیگیری و بهره گیری از مدیرانی کارآمد و خادم المله بتوانید « محمود » خدا و خلق خدا شوید و بدون نیاز به تبلیغات و شانتاژهای خبری عطر « مشک » خدمات ارزنده شما در ایلام فراگیر شود و همگان آرزو کنند سالیان متمادی در این دیار بمانید و برخلاف دیگران، شما ماندن در ایلام را آرزو کنید.    

اشنائی با شهرستان شیروان وچرداول از توابع استان ایلام

شهرستان شیروان و چرداول یکی از شهرستانهای استان ایلام است که مرکز آن شهر سرابله می‌باشد . شیروان و چرداول در سال ۱۳۶۰ از شهرستان ایلام جدا شد و در تقسیمات کشوری قبل از ۱۳۶۰ از بخش‌های آن محسوب می‌شد.

شهر سرابله

سرابله مرکز شهرستان شیروان و چرداول است. این شهر پس از جدا شدن توابع شهرستان شیروان و چرداول و نپذیرفتن فرمانداری و مرکزیت شهرستان از طرف بزرگان شهر آسمان اباد به عنوان مرکز شهرستان انتخاب گردید و تا قبل از یکی از روستاهای شهرستان ایلام به حساب می‌آمد. قبل از تبدیل شدن سرابله به مرکز شهرستان، شهر آسمان اباد از اهمیت بیشتری برخوردار بود. اکثر جمعیت شهر سرابله را روستائیان مهاجر شهرستان و اهالی شهر آسمان آباد تشکیل می‌دهد.

بخش شیروان

شیروان یکی از بخش‌های شهرستان شیروان و چرداول است. این منطقه که در شمال شرق استان ایلام و در حدود ۱۰۰ کیلومتری شهر ایلام قرار دارد یکی از حاصلخیزترین مناطق این استان است و مرکز ان نیز شهر لومار است. از عواملی که به حاصلخیزی این منطقه کمک کرده عبور رودخانه سیمره از شرق این منطقه‌است که در تمام فصول سال دارای اب فراوانی است. این منطقه در فصل بهار به یکی از زیباترین مناطق استان تبدیل می‌شود ودر این فصل پذیرای مسافران زیادی از گوشه و کنار استان است. از مناطق دیدنی شیروان می توان به تنگ سازبن، تنگ شمشه، شهر تاریخی سیروان و سد سیمره اشاره کرد. در دور سوم و چهارم سفر ریاست محترم جمهور تبدیل بخش شیروان به شهرستان سیروان و تبدیل دهستان کارزان به بخش مورد توجه قرار گرفته است و این مهم انشاالله در آینده نزدیک اتفاق خواهد افتاد. از پروژ های مهم در شیروان می توان به ایجاد سد مخزنی و بزرگ سازبن و همچنین سد سیمره اشاره کرد که باعث دگرگونی و پیشرفت هر چه بیشتر منطقه خواهد شد و زمینه را برای بازگشت مردم این منطقه به دیار پدری و اجدادی خود ایجاد خواهد کرد.

بخش چرداول

چرداول منطقه‌ای از شهرستان شیروان و چرداول است. بخش چرداول در دامنه جنوبی رشته کوههای زاگرس قرار دارد و دارای آب و هوایی کوهستانی است. این منطقه از دو ناحیه کوهستانی و دشت نسبتاٌ هموار تشکیل شده‌است. در بخش کوهستانی، انبوه درختان بلوط و بادام کوهی، بنه(ون)، کیکم، ارجن و گون دیده می‌شود. مراتع بخش چرداول هم در بخش کوهستانی قرار دارد و زمینه مناسبی برای دامپروری سنتی فراهم کرده‌است و به هم دلیل شغل اصلی ساکنان بخش کوهستانی دام پروری است.چرداول قابلیتهای زیادی برای توسعه دارد وبا گسترش وتوسعه راه حمیل-ایلام که از مسیر این بخش می گذرد آینده چرداول بسیار زیبا وتوسعه یافته خواهد بود مردمانی با اصالت که لایق پیشرفت می باشند واز دیگربرنامه های در دست اقدام برای این بخش سد سازبن وسد چناره است که بحول وقوه الهی کشاورزی چرداول را متحول خواهد کرد --بخش هلیلان-- این بخش یکی از مناطق محروم استان می باشد که در سالهای اخیر اقداماتی صورت گرفته اما نیاز به تلاش بیشتری می باشد دارای نقاط محروم زردلان می باشد که قبلاً، برای عبور ومرور با مشکل مواجهه بود اما اکنون بهتر شده وتردد به راحتی صورت می گیرد مردمان لک زبان هلیلان که در سرزمین عبدالحسین خان ابوقداره ساکن هستند دست به دست هم داده اند تا هلیلان را بسازند

جمعیت

بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهرستان شیروان و چرداول در سال ۱۳۸۵ برابر با ۷۳۹۷۳ نفر بوده‌است .

زبان

اکثریت مردم شهرستان شیروان چرداول کرد زبان هستند که با لهجه کلهری تکلم می کنند. با این حال مردم در بخش هلیلان و دهستان بیجنوند در بخش مرکزی به زبان لکی گویش می کنند. همچنین در بخش شیروان سه روستا (چم شیر، چم روته، داربلوط) به زبان عربی تکلم می کنند که به تدریج در حال منسوخ شدن و جایگزینی با زبان کردی می باشد.

طرح‌های توسعه در ۱۳۸۷

طرح‌هایی که در سال ۱۳۸۷/۲۰۰۸ در این شهرستان به بهره‌برداری رسیدند عبارتند از: راهسازی مسیر حمیل از بانکول به سرابله به طول ۱۲ کیلومتر و روکش آسفالت مسیرهای سرابله، به پل سیره به طول ۱۲ کیلومتر و سرابله - لومار به طول ۱۰ کیلومتر، حفاظت از حریم چاه وارگه جانجان، افتتاح چاه آهکی مجتمع بیجوند و چاه آهکی چم جنگل، افتتاح کتابخانه عمومی آسمان‌آباد، کتابخانه لومار، مدرسه ابتدایی قدس سامان، مدرسه معلم درویشیان، مدرسه شهید محمدعلی دوستی و رمیان، مدرسه عقب علی‌مدد، دبیرستان هشت‌کلاسه لومار، سالن ورزشی هلیلان و لومار، دبستان و کلاسه بانلکان ملیلان، دبستان دو کلاسه باغله هلیلان و شیروان و شش طرح پروار بندی گوساله.

بازخوانی برخی مواضع دکتر احمدی نژاد درسال 84 :48 ساعت صبر کنید، می‌خواهیم بساط فقر و فساد را جمع کنی

سرویس سیاسی «فردا»:در انتخابات سال 84 گفتارهای سیاسی عرضه داشته شد که هنوز می تواند محملی برای بررسی تطور عقیدتی برخی افراد و جریانات سیاسی باشد. در انتخاباتی که به تعبیر برخی تحلیلگران یک وزن کشی تمام عیار سیاسی بود این محمود احمدی نژاد بود که با شعارهایی خاص رای ملت را به خود اختصاص داد و منتخب ملت نام گرفت . از همین رو بعد از گذشت 7 سال می توان دوباره به این شعارهای خاص نظر کرد و بدون هیچ نیت سیاسی تطبیق این شعارها بر وضعیت فعلی را ارزیابی کرد.با هم برش هایی از مواضع رییس جمهور را در آن سالها از نظر می گذرانیم. بالاخص بخشی که مربوط به شورای نگهبان است. نهادی که امروز رییس جمهور تفسیر آن را از اصل 113 قانون اساسی در مورد حدود اختیارات رییس جمهور قبول ندارد.

دکتر احمدی نژاد در  ۸ تیر ۱۳۸۴  در دیدار با اعضای شورای نگهبان  بر نقش بي‌بديل شوراي نگهبان قانون اساسي در حفاظت از آزادي‌ها و حقوق مشروع مردم تاكيد كرد و گفت: شوراي نگهبان سد محكمي در برابر كساني است كه به دنبال مصادره‌ي حقوق ملت هستند.

  احمدي‌نژاد با گرامي‌داشت ياد شهيد دكتر بهشتي، گفت: شوراي نگهبان از مهم‌ترين، كليدي‌ترين و حساس‌ترين اركان نظام است كه به طور غيرمستقيم از سوي مردم برگزيده شده تا مسووليت صيانت از حقوق و آزادي‌هاي آن را بر عهده بگيرد.  اگر شوراي نگهبان نباشد، كساني كه به روش‌هاي غيرمشروع و غيرصحيح به ثروت‌هاي بادآورده دست يافته‌اند، همه حقوق و آزادي‌هاي مردم را يكجا مصادره و حقوق ملت را پايمال مي‌كنند.


رييس جمهوري منتخب با قدرداني از زحمات بي‌شائبه‌ي اعضاي شوراي نگهبان، عملكرد اين شورا را ضامن حفظ حقوق مردم و فرهنگ و استقلال كشور دانست و گفت: كساني كه سالم كار مي‌كنند از نظارت‌ها نيز هيچ هراسي ندارند.
وي با ذكر اين نكته كه اعضاي شوراي نگهبان قانون اساسي از متدين‌ترين و صالح‌ترين انسان‌ها هستند، وجود چنين نهادي را در دنياي بي‌نظير و نقش نظارتي اين شورا را حائز اهميت خواند.
 
رييس جمهوري منتخب اظهار داشت: مردم در جريان انتخابات بسيار روشن گفتند، عدالت، عزت، كرامت، رفع فقر و فساد را مي‌خواهند و از بازي‌هاي سياسي برپا شده و كشمكش‌هاي بيهوده و رفتارهاي ناشايسته خسته شده‌اند.  مردم دوست دارند در سازندگي كشور نقش بيشتري را برعهده بگيرند و از فرصت‌ها بهترين نتيجه حاصل شود.


 
 مي‌خواهيم بساط فقر و فساد و تبعيض از اين سرزمين برچيده شود
 
در ۱ تیر ۱۳۸۴ محمود احمدي‌نژاد در آخرين سخنراني انتخاباتي خود در سالن شهيد بهشتي مشهد  گفت: من از همه هواداران خود مي‌خواهيم 48 ساعت آينده را با آرامش، متانت، اخلاق و منطق جلو بروند و دعا كنند، چون با نظر لطف امام رضا (ع) همه توطئه‌ها خنثي مي‌شود. مرحله دوم انتخابات همه افراد و گروه‌هايي كه حضور پر شور شما مردم در مرحله اول منافعشان را به خطر انداخته است، دست به دست هم داده‌اند تا مانع از اعمال اراده ملت شوند.  لذا از همه شما مي‌خواهم با هوشياري و دقت اين دو روز را بگذرانيد.
احمدي نژاد ادامه داد: حرف من شما و همه ملت ايران در اين روزها تنها اين است كه ما عدالت مي‌خواهيم، مي‌خواهيم بساط فقر و فساد و تبعيض از اين سرزمين برچيده شود و ايران عزيز سربلند و نمونه در جهان باقي بماند.ملتي با سابقه و بزرگي ايران نبايد در دنيا ملتي دست دوم يا سوم باشد چون ما مي‌توانيم در مدت كوتاهي كشورمان را به كشور نمونه در منطقه تبديل كنيم.
وي با بيان اين كه همت بلند ملت ايران هر كاري را مي‌تواند انجام دهد ، گفت: ملت ما توانائي پرورش انسان‌هاي بزرگ و مديران توانمند زيادي دارد و نبايد اداره كشور را محدود به عده‌اي خاص و وابسته به باندهاي قدرت و ثروت كرد.
اين كانديداي انتخابات رياست جمهوري با بيان اينكه دولت بايد خود را خدمت گزار ملت بداند، گفت: مردم ما اين خط‌كشي‌ها و جبهه‌بندي‌ها را قبول ندارند و اين‌ها را برخواسته از باند قدرت و ثروت مي‌داند، مردم ما يك خانواده و يك تن بزرگ و روح واحد هستند.
وي كه با تشويق‌هاي پياپي هواداران خود با شعار احمدي‌نژاد، دوستت داريم مواجه شده بود، گفت: اين تخريب‌ها آخرين تيرهاي تركش كساني است كه با چسب دوقلو خود را به صندلي قدرت چسبانده‌اند و نمي‌خواهند آن را رها كنند.

 اراده‌ي ملت به كرسي مي‌نشيند     

در روز سوم تیر 84 نیز  محمود احمدي‌نژاد  پس از انداختن راي خود را به صندوق شماره‌ي 855  در شعبه‌ي مسجد جامع نارمك از ملت ايران به عنوان زنده‌ترين، آگاه‌ترين، باشعورترين و نوع‌دوست‌ترين ملت‌ نام برد و افزود:  من بعنوان خادم ملت افتخار مي‌كنم كه جزئي از اقيانوس و درياي امواج با زلال و باشكوه ملت ايران هستم. افتخار مي‌كنم كه مورد اعتماد باشعورترين و باشكوه‌ترين ملت قرار گرفتم. من خادم كوچك و جاروكش ملت ايران هستم من از تمام رسانه‌ها تشكر مي‌كنم. آن‌ها در اين انتخابات وظايف خود را به نحو احسن انجام دادند و لازم مي‌بينم كه از رسانه ملي كه نقش تبليغاتي خوبي را در اين انتخابات ايفا كرد، صميمانه تشكر كنم. قطعا در آينده‌ي نزديك شيوه‌ي تبليغات ما بعنوان يك الگوي مترقي به تمام جهان معرفي مي‌شود.

وي در پاسخ به سوال خبرنگار ايسنا درمورد نقش رسانه‌ها و آزادي بيان در دولت احتمالي‌اش گفت: آزادي روح انقلاب و بزرگترين هديه‌ي بشري است، اكنون رسانه‌هاي ما داراي آزادي هستند ولي با آن آزادي كه در روح انقلاب نهفته است، كمي فاصله دارد. رسانه‌ها بايد در امور اقتصادي ، اجتماعي، سياسي و فرهنگي دخيل باشند و جامعه را مورد نظارت قرار دهند.

وزیر دفاع خبر داد:ایران هواپیماهای پیشرفته‌تر از پهپاد به پرواز درآمده بر فراز اسرائیل را در اختیار

 

به گزارش حوزه دولت خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح گفت: مسلما تکنولوژی پهپادی که اخیرا توسط نیروی مقاومت لبنان بر فراز رژیم اشغالگر قدس به پرواز درآمد و چشمان دشمنان را خیره کرد، آخرین فناوری و تکنولوژی ایران نبود.

سردار وحیدی تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر هواپیماهای بدون سرنشینی را با تکنولوژی و فناوری بسیار پیشرفته تر از پهپادی در اختیار دارد که اخیرا از سوی نیروهای حزب الله بر آسمان رژیم صهیونیستی به پرواز درآمده است.

وی خاطر نشان کرد: قدرت نمایی حزب الله با پرواز هواپیمای بدون سرنشین ایوب بر آسمان رژیم صهیونیستی هیمنه و قدرت پوشالی این رژیم جعلی را فرو ریخت و ضربه محکمی را به آنان وارد کرد.

وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح افزود: رژیم صهیونیستی بر روی سیستم پدافند هوایی و گنبد آهنی اش بسیار تبلیغات کرده بود اما این پهپاد آنان را رسوا کرد و آبروی شان را برد چون آنها با انجام عملیات روانی بر روی قدرت نظامی شان به کشورهای مختلف تجاوز می کنند و زمانی که این از درون متلاشی شود قدرتشان کاملا به لحاظ روانی شکسته خواهد شد.

شایان ذکر است این پهباد که به نام ایوب ماندگار شد توانست از سامانه دفاع موشکی «گنبد آهنین» که در سرتاسر مرز نوار غزه مستقر شده بدون شناسایی عبور کرده و ضمن پرواز بر فراز مهمترین پایگاه‌های نظامی و هسته ای اسرائیل عملیات شناسایی خود را انجام دهد

مرتضی نبوی:سفر ولایتی به آمریکا کذب است

مهر: مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شامگاه شنبه در نشست ماهانه جامعه اسلامی مهندسین در پاسخ به سئوالی در خصوص شایعه سفر علی اکبر ولایتی مشاور امور بین الملل مقام معظم رهبری به آمریکا برای مذاکره با سران این کشور گفت: قطعا این موضوع شایعه است و محلی از حقیقت ندارد.

وی افزود: مواضع ولایتی درباره رابطه با آمریکا صریح تر از آن است که این گونه شایعات به ایشان منتسب شود چرا که آقای ولایتی حتی در خصوص برخی سخنان در سفر اخیر رئیس جمهور به آمریکا مواضعی اتخاذ کردند

زندگینامه سردار شهيد علي بسطامي

فرمانده واحد اطلاعات و عمليات تيپ يكم اميرالمومنين(ع) لشكر4بعثت

(سپاه پاسداران انقلاب اسلامي)


تولد و كودكي:
علي بسطامي، فرزند رستم و هديه، در روز اول ارديبهشت ماه سال 1342 در روستاي اما از توابع شهرستان ملك شاهي در خانواده اي اصيل و معتقد به اسلام چشم به جهان گشود. با توجه به نقل مكان خانواده به شهر ايلام، تحصيلات ابتدايي را در دبستان 25 شهريور و راهنمايي را در مدرسه دهخدا و دوره ي متوسطه را در هنرستان فني امام خميني(فعلي) سپري كرد. در اوقات فراغت به مطالعه كتاب هاي مذهبي از جمله كتاب هاي شهيدان مطهري و بهشتي مي پرداخت. به ورزش مخصوصاً تيراندازي و شكار علاقه داشت و هرگاه فرصتي داشت به كوهنوردي مي رفت. او كوهنوردي و تيراندازي را از مرحوم پدرش و همچنين برادرانش به ارث برده بود.
رويارويي با انقلاب:
با آغاز انقلاب اسلامي در تظاهرات و راهپيمايي ها شركت فعال داشت و از پيش تازان اين عرصه بود به طوري كه در يكي از شب ها زماني كه قصد داشت يك حلقه لاستيك مشتعل را به گردن مجسمه شاه آويزان كند مورد حمله نيروهاي رژيم قرار گرفت و در اثر تيراندازي از ناحيه پا مجروح و شبانه و به طور مخفيانه مورد مداوا قرار گرفت. بعد از اين ماجرا چند شب را به خانه نرفت تا مبادا به دست مأموران ساواك گرفتار شود و همين مسئله باعث ناراحتي خانواده مخصوصاً مادرش شده بود، اما او بعد از چند روز در حالي كه از قسمت پا آسيب ديده بود و مي لنگيد به خانه مراجعت كرد.
بعد از انقلاب:
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كه محاربه و جنگ گروهك هاي ضدانقلاب بر عليه انقلاب آغاز شده بود او آگاهانه وارد سنگر مبارزه با منافقين شد و با راه اندازي گشت هاي شبانه و نگهباني هاي مسلحانه به مبارزه با آنها برخاست.
آغاز جنگ تحميلي:
با آغاز جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران علي بسطامي از طريق سپاه، با هدف اطاعت از فرمان امام خميني و بيرون راندن دشمن از ميهن اسلامي به جبهه رفت و در سمت هاي مختلف از جمله مسئوليت حفاظت اطلاعات، جانشيني و فرماندهي گردان، معاونت اطلاعات، عمليات و همچنين فرماندهي اطلاعات عمليات صادقانه و مخلصانه خدمت نمود و در عمليات هاي عاشورا، والفجر 9، كربلاي 1، كربلاي 4، كربلاي 10، نصر 4، والفجر 4، والفجر 8 و ده ها عمليات چريكي شركت داشت. علي بسطامي در عاشوراي ميمك به همراه همرزمان مدت 5 شبانه روز عاشقانه جنگيد و آنگاه كه در محاصره قرار گرفت و تشنگي غالب شد لحظات زيبايي را در توجه به خدا گذراند و خداوند نيز بذل توجه نمود و با درياي رحمت خويش آنان را سيراب نمود. از علي بسطامي بعد از اين حادثه جز جسمي نحيف و قامتي استخواني چيزي نمانده بود تا جايي كه دوستانش به سادگي قادر به شناختن او نبودند.
خصوصيات اخلاقي:
او از دلسوزان واقعي بسيجيان بود و براي تخليه پيكرهاي پاك آنان بعد از شهادت دل به دريا مي زد و در يك مورد براي آوردن پيكر شهيدان در شاخ شميران مدت 12 ساعت در محاصره قرار گرفت. همراه هميشگي رزمندگان بود و خواب راحت را بر خود حرام كرده بود. در شب هاي سرد، سنگر گرم خويش را ترك مي كرد و همچون بسيجيان و نگهبانان راه خدا در سرما مي خوابيد براي اينكه درد و رنج آنها را بهتر بفهمد. در مقابل زورگويي ها علي وار مي ايستاد و براي ياري مظلومان پيش قدم بود بطوري كه هميشه مظلومان براي گرفتن حق خود به ايشان مراجعه مي كردند. مقيد به مسائل ديني بود. اكثر اوقات روزه مستحبي مي گرفت و در مراسم دعاي كميل و زيارت عاشورا شركت مي كرد. در ميدان هاي رزم هميشه با لباس هاي منظم در حالي كه فانسقه اش را محكم به كمر بسته و كلاهي پلنگي به سر داشت و همچنين كلتي به كمرش بسته بود ظاهر مي شد و به رزمندگان محكم بودن و منظم بودن را آموزش مي داد. هميشه در مأموريت هاي خطرناك از جمله در ميدان هاي مين حضور فعال داشت، او تنها كسي بود كه در ارتفاع استراتژيك "گامو" كه تا پايان جنگ فتح نشد عمليات كرد و به مواضع خصم نفوذ كرد و از موانع آن عبور نموده و همراه دو تيم عملياتي تا فاصله 10 متري دشمن رفته بود و حتي صحبت كردن نيروهاي دشمن را شنيده بود. علي بسطامي هميشه نقطه آرامش همراهانش در سخت ترين لحظه هاي رزم بود و اقتدار و هيبت و تجربه هاي او هميشه به مثابه ستون خيمه براي رفقا و همراهانش بود.
نحوه شهادت:
وي مدت 50 ماه در جبهه حضور داشت و سرانجام در يك عمليات گشت شناسايي جهت بررسي وضعيت تحرك منافقين در منطقه مهران در داخل خاك عراق، ضمن برخورد با مين والمرا در سپيده دم 7/3/1367 به همراه محمود پيرنيا و غلام رضايي نژاد به شهادت رسيد و همراه ديگر ايشان به نام ابراهيم محمدزاده، به درجه جانبازي نائل آمد. پيكر پاكش پس از تشييع در بخش صالح آباد شهرستان مهران به خاك سپرده شد.

در طول دولت نهم و دهم یعنی طی هشت سال پنج استاندار در ایلام جابجا شده است

ایلام - خبرگزاری مهر: در طول دولت نهم و دهم یعنی طی هشت سال پنج استاندار در ایلام جابجا شده است که متاسفانه این تغییرات پی در پی هیچ نفعی برای توسعه استان نداشته است.

به گزارش خبرنگار مهر، با آغاز دولت نهم و تغییرات مدیریتی در سطح استانداران، در تاریخ 6/9/84، احمدی استاندار وقت ایلام جای خود را به علی محمد آزاد اولین استاندار بومی استان داد.

علی محمد آزاد دارای دو مدرک کارشناسی ارشد در رشته های مدیریت تحول و مدیریت منابع انسانی است و مدرک کارشناسی وی نیز در رشته حقوق است و هم اکنون نیز به عنوان استاندار همدان مشغول به کار است.

وی از اهالی بومی ایلام بود که پیش از کسب کرسی استانداری ایلام، مسئولیت هایی همچون معاونت عمرانی استانداری، فرمانداری و ریاست دانشگاه پیام نور ایلام را برعهده داشت.

اما با گذشت سه سال و بعد از اقدامات و کارهای خوبی که توسط آزاد در استان انجام شد، زنگ تغییر وی به صدا درآمد و در زمان تصدی مهدی هاشمی در وزارت کشور، در تاریخ 24/4/87، "میرمحمد غراوی" به عنوان استاندار جدید استان ایلام معرفی شد و از زحمات و تلاشهای "علی محمد آزاد" استاندار قبلی این استان تقدیر شد. 

متاسفانه کارشکنی های بسیار زیادی باعث رفتن آزاد شد که بیشتر از سوی نیروهای بومی استان خط دهی می شد.

با آمدن غراوی که هم اکنون در وزارت مسکن و شهرسازی مشغول به کار است کارهای عمرانی باز در استان سرعت بخشیده شد اما باز طولی نکشید و این استاندار نیز در تاریخ 22/7/88  با یک سال و سه ماه فعالیت، تغییر کرد.

با منصوب شدن غراوی به عنوان معاون وزیر، "صحبت الله رحمانی" معاون سیاسی امنیتی استانداری ایلام و از نیروهای بومی استان طی حکمی از سوی وزیر کشور به عنوان سرپرست استانداری ایلام منصوب شد و در تاریخ  14/10/88 با تصویب هیئت دولت، مجتبی اعلایی به سمت استاندار ایلام برگزیده شد.

رئیس تشریفات ریاست جمهوری، معاون پیگیریهای دفتر رئیس جمهور، مدیر کل روابط عمومی سازمان صدا و سیما و مدیر کل روابط عمومی و بین الملل شهرداری تهران از سوابق اعلایی است.

با آمدن اعلایی خیلی ها فکر می کردند وضعیت توسعه استان بهتر شود، اعلایی برنامه های مختلفی در زمینه فرهنگی در استان اجرا کرد و گامهای بسیاری برای شناساندن ایلام به خصوص در دوارن دفاع مقدس و توسعه زیرساختهای استان برداشت اما تهمت های فراوان از سوی عده ای و دلسرد کردن وی باعث شد اعلایی نیز در تاریخ سوم آبان ماه جاری پس از کش و قوسهای فراوان رفت و در نهایت دکتر محمود عباس زاده مشکینی به عنوان استاندار جدید ایلام برگزیده شد.

قبل از این عباس زاده مشکینی، مدیرکل سیاسی وزارت کشور و دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب بوده است.

مجتبی اعلایی قرار است در سمت قائم مقام سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران انجام وظیفه کند.

با نگاهی کلی می توان گفت دولت نهم و دهم استانداران زیادی را در استان ایلام جابجا کرده است و با نگاه به دوره فعالیت استانداران در ایلام می توان دریافت که هیچ شتابی در توسعه ایلام ایجاد نشده است و اما اگر تعداد تغییرات در این دوران کمتر بود قطعا استانداران فضای بهتر و بیشتری برای ارائه خدمت پیدا می کردند و آیا با تغییر دولت باز استان ایلام شاهد تغییراتی خواهد بود و آیا در این مدت وی تسلط کافی را روی استان پیدا خواهد کرد.

 

 

ذکری که دوای 99 درد است

 

به گزارش گم گم به نقل از ایسنا پیامبر خدا(ص) فرمودند: "جمله «لا حول و لا قوة الا باللّه‏» 99 درد را شفا می‏‌دهد که ساده‏‌ترین آن‌ها اندوه است1". 

از مولای متقیان امام علی(ع) نقل شده که فرمودند: "بیمار شدم و پیامبر خدا به عیادتم آمد و فرمود: «بگو: خداوندا! از تو می‏‌خواهم عافیتی را که می‏‌دهی، پیش اندازی، بر امتحان خویش، بردباری‏‌ام بخشی، و مرا به سوی رحمت خویش ببری». من، این دعا را خواندم و پس از آن دعا، از بستر بیماری برخاستم، گویا که از بندی رَسته باشم2". 

همچنین امام علی(ع) فرمودند: "پیامبر خدا، بر مردی از انصار که بیمار شده بود، وارد شد تا او را عیادت کند. او گفت: ای پیامبر خدا! برای من به درگاه خداوند، دعا کن.  پیامبر صلی‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم فرمود: «بگو: "از خداوند بزرگ، پروردگار عرش بزرگ، مسئلت می‏‌کنم و از خداوند بزرگ سلامتی می‏‌خواهم» مرد، این دعا را سه بار خواند و در پیِ آن، از بستر بیماری برخاست، چنان که از بند، رَسته باشد3". 

امام صادق علیه‏‌السلام به هنگام بیماری این دعا را می‌خواندند: "خداوندا! تو خود، کسانی را سرزنش کردی و فرمودی: «بگو کسانی را که به جای خداوند به خدایی می‏‌پنداشته‏‌اید، فرا خوانید تا ببینید که نه نمی‏‌توانند سختی‏‌ای از شما بگشایند، و نه شما را به حالتی دیگر درآورند». پس ای آن که هیچ کس جز او نتواند سختی‏‌ای از من بگشاید و مرا به حالتی دیگر ببرد! بر محمّد و خاندانش درود فرست، و سختی را از من بگشای و آن را به سوی کسانی ببر که در کنار تو - که خدایی جز تو نیست - خدایی دیگر را می‏‌خوانند4". 

منابع:  1- قرب‌الإسناد: 76 / 244 منتخب میزان‌الحکمة: 148 

2- مسند زید، صفحه 181، الکافی، جلد 2 ، صفحه 567 ، حدیث 16، بحارالأنوار، جلد 95 ، صفحه 19 ، حدیث 19 ؛ المستدرک علی الصحیحین، جلد 1 ، صفحه 704 ، حدیث 1917، حدیث 3698 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 174 

3- مسند زید، صفحه 181 عن زید بن علیّ عن أبیه عن جدّه علیهم‏السلام، دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 176  4- الإسراء: 56. الکافی، جلد 2 ، صفحه 564 ، حدیث 1 ، عدّة الداعی، صفحه 256 ، الدعوات، صفحه 190 ، حدیث 528 ، بحارالأنوار، جلد 95 ، صفحه 18 ، حدیث 18 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 178

وقتی یک دی‌جی شیعه می‌شود

روزی در کتاب فروشی دانشگاه، قرآن را دید همانجا بازش کرد و خواند، انگار هر کلمه را مستقیما از خود خدا می‌شنید. با خوشحالی از کتابخانه بیرون رفت و فریاد کشید یافتم، پیدایش کردم.
گرداب- "احمد حنیف" تازه‌ مسلمان کانادایی در دانشگاه یورک تورنتو علوم سیاسی می‌خواند و به شدت بین دانشجویان شهرت داشت، دی‌جی بود و اهل خواندن و رقص، همیشه دور و برش پر بود از انواع و اقسام دختران اروپایی و آمریکایی و بیشتر وقتش صرف ترانه‌خوانی و خوش‌گذرانی در پارتی‌های مختلط می‌شد اما در عین حال بسیار اهل مناظره و بحث‌های اعتقادی سیاسی هم بود.

بچه که بود دوست داشت کشیش شود، اما بعدها وقتی فهمید کشیش‌ها نمی‌توانند ازدواج کنند، از این شغل پشیمان شد! به بعضی دیدگاه‌های مسیحیت انتقاد داشت و نمی‌توانست باورشان کند! باورش نمی‌شد انسان بتواند سه خدا را بپرستد! نمی‌توانست عیسی علیه السلام را پسر خدا بنامد! کم‌کم مارکسیست شد، اما بعد دید فایده ندارد! ادیان یهودی، هندو و تائو را هم مطالعه کرد، ولی بازهم نتوانست انتخاب کند تا اینکه روزی در کتاب فروشی دانشگاه، قرآن را دید همانجا بازش کرد و خواند انگار هر کلمه را مستقیماً از خود خدا می‌شنید... مثل بادکنک شده بود و داشت می‌ترکید با خوشحالی ازکتابخانه بیرون رفت و فریاد کشید یافتم! پیدایش کردم!

چطور دی‌جی و خواننده‌ای مثل شما شهادتین گفت و مسلمان شد؟
یک روز در دانشگاه تمام بچه‌ها علیه چند جوان مسلمان به مناظره می‌پرداختند. دوستانم از من خواستند علیه آن مسلمانان صحبت کنم ولی من به دلیل پذیرش دین اسلام حاضر به انجام این کار نبودم، آن چند فرد مسلمان به من گفتند تو خدا و حضرت محمد صلوات الله علیه را قبول داری، من گفتم آری و بعد آنها شهادتین را خواندند و مسلمان شدم، بعد از آن گویا به حالت طبیعی و اصل خود بازگشتم. روزی در دانشگاه با یک دانشجوی مسلمان شروع به صحبت کردم، او از من سؤال می‌کرد که خدای تو کیست گفتم "الله"، گفت پیامبرت را می‌شناسی؟ گفتم "محمد" آنجا بود که آن دانشجو به من گفت تو مسلمانی و همین شرط اسلام آوردن است.

با خواندن قرآن اولین بار مثل ارشمیدس کشف بزرگی کردید، مگر در قرآن چه چیزی یافتید؟
قرآن یک روح است و نه یک اسم یا یک کتاب، ما باید با این روح ارتباط برقرار کنیم تا بتوانیم از آن بهره‌مند شویم و از اتصال با آن به جواب صحیح برسیم برای همین است که بنده هر وقت معنویتم بالاتر است، حس می‌کنم، زمانی است که ارتباط بیشتری با قرآن برقرار کرده‌ام و گاه خواندن کتابی مثل تفسیر برای برقراری ارتباط به ما کمک می‌کند ولی اصل قضیه چیز دیگری است. گاه می‌شود شخصی همه تفاسیر را حفظ است ولی هیچ بهره‌ای نمی‌برد چون راه وصل شدن به روح را نیافته است و من به این حقیقت رسیدم.

شما یک مبارز و انقلابی متأثر از مالکوم ایکس هستید، چرا؟
نه فقط من بلکه همه سیاهپوستان آمریکایی به نوعی متأثر از شخصیت "مالکوم ایکس" هستند و به‌ خاطر مبارزاتی که علیه ظلم می‌کرد و رهبر مسلمانان آمریکا بود، روی من اثر زیادی داشت ولی من آدمی هستم که هیچ چیزی را راحت نمی‌پذیرفتم و با تحقیقات خودم به اسلام روی آوردم. پس از توطئه و شهادت مالکوم ایکس به وسیله پلیس آمریکا، انگیزه ما برای گرایش به اسلام بیشتر شد، پس از ایشان تعداد زیادی شدیم و برای تسکین خانواده و اعلام اینکه دنباله‌رو راه او هستیم، به خانه ایشان رفتیم تا نسبت به ظلمی که به سیاهان آمریکا می‌شود اعتراض‌مان را نشان دهیم. راستش من اوایل حتی با خواندن قرآن، شبهاتی برایم ایجاد می‌شد مانند قضیه برده‌داری (کنیز و غلام) زیرا ما سیاهان آمریکا نسبت به این قضیه خاطرات تلخی در طول تاریخ داریم و خیلی حساس هستیم ولی واقعیت و حقیقت زیبای اسلام مرا در خود جذب می‌کرد و با گذشت زمان این شبهه برای من حل شد و به تفاوت آن با نظام برده‌داری آمریکاییان پی بردم.

در مدت ۱۸ سالی‌ که به اتفاق خانواده در ایران بودید، ایران را چگونه دیدید؟
کشور ایران کشور خوبی است. مردم ایران بین سنت و مدرنیته قرار گرفته‌اند، این موقعیت سختی است چرا که بین دین گذشته و مسائل آینده گیر کرده‌اند. اسلام باید به مردم و جوانان جواب بدهد ولی متأسفانه بعضی از حوزویان ما نمی‌روند بین مردم و جوانانی که به اصطلاح سوسول هستند، این خطر بزرگی است. روحانیون بین مردم نمی‌روند و این بسیار بد و اشتباه است. از دیگر سیاست‌های اشتباهی که در ایران وجود دارد مربوط به حقوق خارجی‌هاست، چرا خارجی‌ها در ایران حق خرید خانه و ماشین ندارند؟! این شرایط سختی را برای آنها ایجاد می‌کند. این هم بد است که یک دختر ایرانی حق ازدواج با خارجی‌ها را به‌راحتی ندارد. به نظرم این قوانین برای کشوری مسلمان اصلاً خوب نیست. باید رفتار مسلمانی را بین خودمان تقویت کنیم، فقط شعارش را ندهیم و فقط تبلیغ نکنیم. بهتر است که بیشتر رفتار کنیم، رفتار انسانی بهترین راه است و نه اسلام اسلام کردن‌های شعاری. به قول سید"جمال‌الدین اسدآبادی" که گفت به غرب رفتم، مسلمان ندیدم ولی اسلام دیدم، به شرق آمدم مسلمان دیدم و اسلام ندیدم. باید مواظب باشیم چون به این وضع عمل کردن خطرناک است.

نظرتان درباره مسئله آخرالزمان و ظهور حضرت مهدی چیست؟
در همه ادیان مسئله آخرالزمان وجود دارد و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وجود دارد جدای از بحث دین، همه انسان‌ها به صورت فطری می‌توانند به اثبات وجودی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پی ببرند. مهم‌ترین راه برای تأثیر گرفتن و پیرو امام زمان بودن این است که هر کدام از ما خود را یک امام زمان کوچک بدانیم، مثل امام خمینی رحمت الله علیه باشیم که نمونه کوچکی از امام زمان بود و اصلاح‌گری می‌کرد و ما باید همگی در حد خودمان، روحیه اصلاح‌گری داشته باشیم و این خیلی مهم است.

چطور شد که ازدواج کردید؟
وقتی مسلمان شدم نمی‌دانستم که چطوری باید با یک زن مسلمان که محجبه باشد، ازدواج کنم. همیشه از دختران محجبه خوشم می‌آمد ولی پیدا نمی‌کردم. یک روز از خدا خواستم که با یک دختر مسلمان آشنا شوم تا اینکه فردای آن روز دانشگاه رفتم، در دانشگاه دفتری داشتیم که مسلمانان در آن تبلیغ می‌کردند که با دفتر مسیحیان مشترک بود، در بین مسیحیان از یک دختر مسیحی که تبلیغ مسیحیت می‌کرد خوشم آمد ولی مشکل آنجا بود که مسلمان نبود. تصمیم گرفتم که با اسلام آشنایش کنم، چهار ماه با ایشان صحبت کردم تا اینکه یک روز آن دختر پیش من آمد و گفت می‌خواهم مسلمان شوم، من هم بلافاصله به ایشان گفتم شهادتین را بگو تا مسلمان شوی و وقتی گفت، بلافاصله به او گفتم قصد ازدواج با شما را دارم و ازدواج کردیم.

چه تعریفی از مقوله حجاب در اسلام دارید؟
حجاب یک اصل است که صورت ظاهری ثابتی ندارد و اصول آن را خدا به ما اعلام کرده، این به ما مربوط است که بر اساس شرایط چه پوششی را داشته باشیم. دین اسلام دین خوبی است که اصول را به ما معرفی می‌کند و در سلایق و نوع آنها به ما آزادی کامل می‌دهد. در مسئله حجاب هم همین طور است که اصول را از خدا بشنویم و با آزادی نوع پوشش‌مان را انتخاب کنیم، حالا هر چه می‌خواهد باشد، چه کلاه باشد چه چادر و چه هر چیز دیگری، البته این نظر بنده است. متأسفانه مرد و زن ما، خوب یکدیگر را نمی‌شناسند و انتظارات و توانایی‌های یکدیگر را نمی‌دانند، برای همین فکر می‌کنند که باید مثل هم باشند، این اشتباه است، باید این دو جنس همدیگر را خوب بفهمند و بشناسند و جایگاه‌های خود را خوب بدانند تا به این مشکلاتی که الان دچار آن هستیم، نرسیم. این اشتباه است که زن از روی اجبار یا از روی خواست خود بیرون خانه کار کند چون باعث می‌شود نتواند فرزندان خود را تربیت کند. زن باید درس بخواند و دانشگاه برود تا بتواند بهتر بفهمد و بهتر تربیت کند، اگر هم می‌خواهد کار کند کارش نزدیک خانه باشد، حتی‌المقدور داخل خانه باشد. الگوی زنان باید حضرت خدیجه سلام الله علیها باشد، در عین حالی که از بزرگ‌ترین تجار بود ولی کارش را در خانه انجام می‌داد. خیلی بد است که خانم‌ها در عین داشتن این همه آزادی فکر می‌کنند اسیرند.

بزرگ‌ترین آرزوی شما چیست؟
آرزوی خیلی بزرگ بنده این است که بتوانم در کشورم و در اروپا به یکی از مبلغان بزرگ اسلام تبدیل شوم و افراد بسیاری را به دین اسلام و روش درست زندگی کردن آن دعوت کنم. به‌رغم میل باطنی‌ام برای همیشه به انگلستان می‌روم، هر چند این رفتن من اجباری است زیرا به خاطر قوانین ایران نمی‌توانیم دیگر اینجا بمانیم، از سوی دیگر اشتیاق زیادی برای تبلیغ اسلام به‌ خصوص تشیع در انگلیس و تمام دنیا دارم، ولی به نظرم ایران به‌ عنوان تنها مأمن و پناهگاه مسلمانان که نقطه اتکا و امید مظلومان دنیاست، نباید در این خروج و عدم‌ ارائه امکانات به خارجی‌ها سختگیری کند.




یادمان شهدای گمنام شهر سرابله

 

 

به بهانه 26 اکتبر، سالروز شهادت دکتر فتحی شقاقی

رخداد 26 اکتبر 1995 از اذهان انسان‌های آزاده دنیا پاک نخواهد شد. ترور دکتر فتحی شقاقی ـ رهبر جهاد اسلامی فلسطین ـ توسط رژیم پلید صهیونیستی لکه ننگ دیگری بر دامان این رژیم باطل و قطره سرخ دیگری بر پای نهال پر استقامت مقاومت اسلامی بود. در ادامه، مطالبی را از دیده می‌گذرانیم تا شخصیت و البته شهادت شهید فتحی شقاقی را بازمرور کرده باشیم.

رهبر انقلاب اسلامی: من به ملت‌هايى كه تحت تأثير تبليغات رسانه‌هاى صهيونيستى هستند، كارى ندارم. آنها ممكن است اشتباه كنند. افكار عمومى را رسانه‌هاى عمومى تغيير مى‌دهند؛ اما در بين سردمداران سياستهاى جهانى، كسى نيست كه نداند «فتحى شقاقى» شهيد راه يك ارزش انسانى بود. امروز كيست كه سربازى را كه براى برگرداندن خانه خود از دست اشغالگران مى‌جنگد، تحسين و ستايش نكند؟ چرا سرداران جنگها و سربازان فداكارِ معلولِ جنگهاى آزاديبخش، در همه جاى دنيا مورد احترامند؟ چرا مقبره سرباز گمنام به‌عنوان يك حركت نمادين در همه جاى دنيا مورد احترام است؟ اين سرباز مگر چه كار كرده است؟ اين سرباز يا آن سردار و يا آن معلول جنگى در آفريقا، در اروپا، در هر جاى دنيا كه شما نگاه كنيد، همان كارى را كرده است كه امروز فلسطينيهاى مظلوم مى‌كنند؛ سرداران فداكارشان مى‌كنند و شهداى غريبشان انجام مى‌دهند. هر كس كه به ارزشهاى انسانى پايبند باشد، اينها را از اعماق جانْ تحسين مى‌كند؛ اما در شهادت شهيد فتحى‌شقاقى، هيچ چشمى از چشمهاى استكبارى نگريست. يك قطره اشك از چشمهاى دوخته به مطامع حيوانى‌شان، فرو نريخت. آن وقت براى قاتل او و براى يك تروريستِ سابقه‌دار، اشك مى ريزند!
واى بر ملتهايى كه رهبرانشان چنين كسانى هستند! دلِ انسان بر حال ملتى مثل ملت امريكا كه از چنين رهبران حقير و ضعيف و فاقد ارزشهاى انسانى برخوردار است، مى‌سوزد. حالا از «شاه حسين» و امثال او كه نوكرصفتى‌شانْ در طول سالهاى طولانى، مشهودِ همه است، نمى‌خواهم يادى بكنم و اسمى بياورم.


:: دکتر فتحی شقاقی کیست، چه کرد و سرانجام چه شد؟

«فتحی ابراهیم عبدالعزیز الشقاقی» سه سال پس از شکست ۱۹۴۸ اعراب در برابر رژیم صهیونیستی در اردوگاه رفح واقع در نوار غزه، چشم به جهان گشود. خانواده او را می توان خانواده ای فقیر و متدین توصیف کرد. پدرش یک کارگر بود که در عین حال امام جماعت دهکده زرنوقه نیز به شمار می آمد. وی فعالیتهای سیاسی خود را پس از شکست اعراب در جنگ ژوئن ۱۹۶۷ شدت بخشید و در آن مقطع با توجه به اوج گیری گرایشات ناصریسم، وی شدیداً تحت تأثیر این گرایشات قرار گرفت و به جمال عبدالناصر به عنوان یک شخصیت و یک رهبر عرب علاقمند شد. وی در سال ۱۹۶۶ با همکاری چند تن از دوستانش یک تشکل سیاسی را در چارچوب اندیشه های ناصریسم به وجود آورد. اما دیری نپایید که این تشکل در اثر مشکلات و موانع موجود بر سر راه فعالیت آن منحل گردید.

شکست ۱۹۶۷ میلادی، تحول عمیقی را در نگرش فتحی شقاقی به وجود آورد. وی در این رابطه می نویسد: این شکست مسیر حرکت جوانی که خواستار آزادی و بازگشت به وطن اشغالی اش بود را تغییر داد، زیرا برای من قابل تحمل نبود که شخصیتی چون عبدالناصر شکست بخورد. در همان زمان (۱۹۶۷) یکی از دوستان وی کتاب «نشانه های راه» از شهید سید قطب در اختیار او گذاشت و این کتاب در واقع پایه و مایة تأسیس جنبش جهاد اسلامی شد.

وی در سال ۱۹۶۸ در دانشگاه بیرزیت در کرانه باختری پذیرفته شد و پس از طی دو سال تحصیل به عنوان معلم ریاضیات عازم یک مدرسه در بیت المقدس شد. شقاقی در طی این دوران علیرغم وجود حساسیت شدید و تنش میان نیروهای داخلی فلسطین، با برخی از گروهها و نیروهای ملی ارتباط برقرار کرد و در بعضی از فعالیتهای سازمانهای ملی و چپ گرا مشارکت نمود. سپس در سال ۱۹۷۴ برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی وارد دانشگاه الزقازیق مصر شد و موفق گردید دکترای طب اطفال را از این دانشگاه دریافت کند.

حضور فتحی شقاقی در مصر را می توان از پربارترین و مهمترین مراحل سیاسی و فکری زندگی شقاقی به شمار آورد. دوره ایی که از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۱ یعنی تاریخ اخراجش از مصر به درازا کشید.

در دانشگاه الزقازیق بود که نخستین نطفه یک جنبش واقعگرای اسلامی منعقد گردید و نخستین هسته های این سازمان متشکل از برخی دانشجویان جوان فلسطینی این دانشگاه به رهبری او شکل گرفت و بعدها این هسته به قلب فلسطین انتقال یافت تا هسته اولیه سازمان جهاد اسلامی در داخل فلسطین شود.

علاوه بر این شقاقی در همین دوران و دقیقاً در تاریخ (۱۶/۲/۱۹۷۹) کتاب «خمینی، راه حل اسلامی و جایگزین» را منتشر نمود که اولین کتاب منتشره در سطح جهان در مورد پیروزی انقلاب اسلامی ایران به زبان عربی بود که به دنبال انتشار این کتاب، وی مدتی نیز زندانی شد.

شقاقی به دلیل فعالیتهای اسلامی سیاسی تحت پیگرد قرار گرفت و سرانجام به جرم بنیانگذاری جنبش جهاد اسلامی (۱۹۸۰) پس از تحمل چند ماه زندان از خاک مصر اخراج شد.

شقاقی بلافاصله پس از بازگشت به فلسطین در نوامبر ۱۹۸۱ به تأسیس هسته های سازمان جهاد اسلامی در سرتاسر اراضی اشغالی و به خصوص در غزه و کرانه باختری پرداخت و همزمان برای آموزش و تربیت کادرهای جدیدی برای جنبش و ساختن نیروی نظامی و عقیدتی آن اقدام نمود تا اینکه سرانجام فعالیتهای سیاسی وی توجه نیروهای اشغالگر صهیونیستی را جلب نمود. شقاقی که در آن هنگام در بیمارستان ویکتوریا در بیت المقدس کار می کرد به مدت ۱۱ ماه در سال ۱۹۸۳ به اتهام تشکیل سازمان جهاد اسلامی زندانی شد و در سال ۱۹۸۶ به اتهام تحریک مردم بر علیه رژیم صهیونیستی و انتقال اسلحه به غزه، به چهار سال زندان و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد. زمانی که رژیم صهیونیستی متوجه شد که شقاقی از درون زندان نیز فلسطینیان را رهبری می کند، وی را به همراه برخی از دوستانش پیش از پایان محکومیتشان در تاریخ (۱/۸/۱۹۸۸) به جنوب لبنان تبعید نمودند.

شایان ذکر است که «اسحاق رابین» وزیر دفاع وقت رژیم صهیونیستی خود شخصاً دستور اخراج شقاقی از فلسطین را صادر نموده بود.

وی در سال ۱۹۹۵ با گذرنامه جعلی با نام «ابراهیم شاویش» به لیبی رفت تا پیرامون وضعیت آوارگان فلسطینی در مرزهای لیبی و مصر با قذافی رهبر این کشور دیدار کند. اما به دلیل تحریم هوایی لیبی، وی مجبور شد با کشتی به مالت برود و سرانجام در ساعت یک بعدازظهر پنج شنبه مورخه (۲۶/۱۰/۱۹۹۵) وقتی به هتل (دیپلماتیک جزیره مالت) بازمی گشت توسط عوامل موساد ترور و به شهادت رسید.
 


:: تصویر پیکر خونین شهید فتحی شقاقی



ساخت یک فیلم ضدایرانی دیگر/ روایت حضور دختر مسیحی در زندان اوین

 

به گزارش خبرگزاری فارس، شرکت فیلم‌سازی گمنام اینتانوم فیلمز که تهیه‌کننده «زندانی تهران» است، مدعی شده قصه این فیلم واقعی است.

«زندانی تهران» بر اساس قصه کتابی به همین نام نوشته مارینا نعمت (نامت) ساخته می‌شود که در آن، خاطرات خود را به رشته تحریر درآورده است.

گفته می‌شود ایوان مککرگور و ایوان ریچل وود برای بازی در دو نقش اصلی این فیلم انتخاب شده‌اند.

قصه فیلم در سال 1982 و چند سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق می‌افتد و مارینا در این قصه، یک نوجوان 16 ساله مسیحی است.

به ادعای قصه کتاب، او پس از یک اعتراض در تهران دستگیر و روانه زندان می‌شود. در زندان اوین به وی اعلام می‌شود که به زودی اعدام خواهد شد.

اما در این میان، یکی از نگهبانان زندان اوین به مارینا دل می‌بندد و به او و خانواده‌اش می‌گوید تنها راه نجات وی، ازدواج با این نگهبان و مشرف شدن به دین اسلام است.

برای کارگردانی فیلم «زندانی تهران»، کاری اسکاگلند فیلم‌ساز کانادایی دعوت به کار شده است، که در کارنامه‌اش کارگردانی مجموعه تلویزیونی «امپراتوری برادراک» را دارد.

هنوز زمانی برای شروع کار فیلم‌برداری این فیلم اعلام نشده و معلوم نیست چه زمانی به روی پرده سینماها خواهد رفت.

اهل فن می‌گویند از قرار معلوم تهیه‌کنندگان «زندانی تهران» نتوانسته‌اند نام‌های مطرح دنیای سینما را جذب خود کنند، که گروهی از عوامل نه چندان موفق و سرشناس سینما در پست‌های مهم آن گمارده شده‌اند.

این در حالی است که «آرگو» با بازی بن افلک و کارگردانی خود او، نتوانسته فروش بالا و موفقیت‌آمیزی در سینماهای آمریکا داشته باشد.

هنوز معلوم نیست «زندانی تهران» برای لوکیشن‌های عمومی و سر باز خود - که باید تهران سال‌های اول انقلاب را تداعی کند- از لوکیشن‌ کدام کشور خارجی استفاده خواهند کرد.

کلام ولایت

آلبوم تصاویر مقام معظم رهبری ، تصاویر حضرت آقا ، عکسهای امام خامنه ای ، خامنه ای به روایت تصویر ، عکسهای زمان جنگ آقای خامنه ای

هدف دشمن اینست که مردم احساس کنند راه حل مشکلات سازش با غرب است و از درون نظام را برای سازش تحت فشار قرار دهند همه باید هوشیار باشند فتنه جدیدی در راه است..... 

فاصله توبه تا شهادت

شب عملیات رمضان من آرپی جی زن بودم و دو کمک آرپی جی زن داشتم، یک سرباز و یک بسیجی، در دل شب سیاهی ها را می شکافتیم و به سمت محل از پیش تعیین شده به پیش می رفتیم. در آن میان برادری بسیجی آهسته در گوشم گفت: حاج آقا، هیچ می دونستی این دوستمون اصلاً نماز نمی خونه؟ با لحن ملایمی از آن برادر سرباز پرسیدم: این درسته که شما نماز نمی خوانی؟ گفت: بله. گفتم: چرا؟ گفت: من اصلاً بلد نیستم نماز بخوانم! گفتم: اگر در این عملیات شهید بشوی در پیشگاه خدا چه جوابی دربارة نماز خواهی داشت؟ گفت: بله، این حرف درستی است. گفتم: الان که دیگه وقتی برای این کارها نداریم، تو الان توبه کن و تصمیم بگیر که بعد از این عملیات حتماً نمازخواندن را یاد بگیری و این واجب الهی را انجام بدهی، و نمازهای نخوانده ات را هم قضا کنی. گفت: حتماً بعد از عملیات این کار را خواهم کرد.

بعد از رد و بدل شدن این صحبت ها درگیری شروع شد و باران تیر و ترکش از هر سو بارید و ما به سمت نقطة از پیش تعیین شده همچنان درحال حرکت بودیم. دیدم آن برادر سرباز از ما عقب مانده است، کمک دیگرم را فرستادم ببیند چه اتفاقی افتاده است. برگشت و گفت: می گه چیزیم نیست، حالم خوبه، شما برید من خودم را به شما می رسونم. کمی که جلوتر رفتیم دیدیم خبری نشد. وقتی دوباره از او خبر گرفتم متوجه شدم که ترکش خمپاره به سرش اصابت کرده بود، چند قدم راه آمده و بعد به شهادت رسیده است. فاصلة میان توبه و تحول او تا پذیرفته شدن و شهادتش چندگام صدق بیشتر نبود.

راوی: روحانی آزاده حجت الاسلام نریمی سا


بچه هاي جنگ


تحریم و گرانی دارد بی داد می کند! لکن یادمان نرود که ما هشت سال گرانی و تحریم را گذارندیم. ما بچه های جنگ و پدران زخمی و شهید و اسیرمان، گذراندیم آن هشت سال را و خواهیم گذراند دوباره این سال های تحریم و گرانی را. ما رقیه های وطنی زیادی را دیده ایم! علی اکبر ها و عباس ها را … و پای حسین می ایستیم. ولو یزید و دارو دسته اش تمام بازار ارز را قبضه کنند و شمر شریعه ی اقتصاد را کور کند …

درباره عید قربان

 

eyde ghorban radsms.net 1 300x225 عید قربان

 

عید قربان

عید قربان (در عربی: عید الأضحی) یکی از روزهای فرخنده در تقویم اسلامی است. روز دهم ماه قمری ذی الحجه، مصادف با عید قربان از گرامیترین عیدهای مسلمانان است که به یاد ابراهیم و فرزندش اسماعیل، توسط مسلمانان جشن گرفته می ‌شود…

در روایات مختلف دینی آمده است که ابراهیم در سن بالا دارای فرزندی شد که او را اسماعیل نام نهاد و برایش بسیار عزیز و گرامی بود. اما مدت ها بعد، هنگامی که اسماعیل به سنین نوجوانی رسیده بود، فرمان الهی در خواب به ابراهیم نازل شد و بدون ذکر هیچ دلیلی به او دستور داده شد تا اسماعیل را قربانی کند.
اودر نهایت با موافقت خالصانه فرزندش، به محل مورد نظر میروند و ابراهیم آماده سر بریدن فرزند محبوب خود می‌ شود. اما به هنگام انجام قربانی اسماعیل، خداوند گوسفندی را برای انجام ذبح به نزد ابراهیم می ‌‌فرستد و او را سربلند در امتحان می ‌‌یابد.
در روایت‏هاى مکررى نقل شده که در روز عید اضحى قربانى کنید تا گرسنگان وبیچارگان از خوردن گوشت ‏سیر شوند. آنان که روزها بلکه ماه‏ها توان تهیه گوشت ‏براى خانواده خویش را ندارند، در این روز فرخنده که براى همگان عید است وبسیار خجسته و مبارک است، خوشحال گردند و از خوردن گوشت ‏حلال، بى ‏محنت، سیر شوند.

تاریخچه عید قربان

عید قربان ریشه در دوران قبل از تاریخ بشر دارد. انسان اولیه که از فهم طبیعت عاجز است، برای به دست اوردن ترحم خدایان دست به قربانی کردن حیوانات و انسان ها میزند. این سنت در اسلام نیز پذیرفته شده است.

در روایات مختلف دینی آمده است که ابراهیم در سن بالا دارای فرزندی شد که او را اسماعیل نام نهاد و برایش بسیار عزیز و گرامی بود. اما مدتها بعد، هنگامی که اسماعیل به سنین نوجوانی رسیده بود، فرمان الهی چندین بار در خواب به ابراهیم نازل شد و بدون ذکر هیچ دلیلی به او دستور داده شد تا اسماعیل را قربانی کند…

او پس از کشمکشهای فراوان درونی، در نهایت با موافقت خالصانه فرزندش، به محل مورد نظر می‌روند و ابراهیم آماده سر بریدن فرزند محبوب خود می‌شود. اما به هنگام انجام قربانی اسماعیل خداوند که او را سربلند در امتحان می‌یابد، گوسفندی را برای انجام ذبح به نزد ابراهیم می‌فرستد.

این ایثار و عشق پیامبر به انجام فرمان خدا، فریضه‌ای برای حجاج می‌گردد تا در این روز قربانی کنند و از این طریق برای یتیمان و تهیدستان خوراکی فراهم سازند. دراین روز همچنین مستحب است که نماز عید قربانبرپا گردد. نماز عید قربان باید در فاصله زمانی طلوع آفتاب روز عید تا ظهر خوانده شود و شامل دو رکعت است.

شعری در مورد عید قربان

ندا آمد که، ابراهیم، بشتاب
رسیده فرصت تعبیر آن خواب
به شوق جذبه عشق خداوند
برآ، از آب و رنگ مهر فرزند
اگر این شعله در پا تا سرت هست
کنون، یک امتحان دیگرت هست
مهیا شو طناب و تیغ بردار
رسالت را به دست عشق بسپار
صدا کن حلق اسماعیل خود را
به قربانگه ببر هابیل خود را…
منای دوست قربانی پسندد
تو را آن سان که می دانی، پسندد
خلیل ما! رضای ما در این است
عبودیت به تسلیم و یقین است
ببین بر قد و بالای جوانت
مگر، نیکو برآید امتحانت
نفس در سینه افتاد از شماره
ملائک اشک ریزان در نظاره
پدر می بُرد فرزندش به مقتل
که امر دوست را سازد مسجّل
پدر آمیزه ای از اشک و لبخند
پسر تسلیم فرمان خداوند
منا بود و ذبیح و شوق تسلیم
ندا پیچید … در جانِ براهیم
خلیلا! عید قربانت مبارک
قبول امر و فرمانت مبارک
پذیرفتیم این قربانی ات را
پسندیدیم سرگردانی ات را
بر این ذبح عظیمت آفرین باد
شکوه عشق و تسلیمت چنین باد
خلیل الله … ای معنای توحید
کنون تیغت گلوی نفس بُبرید

حجت‌الاسلام قرائتی مطرح کرد؛

برخی دو لیتر برای امام زمان گریه می‌کنند اما حاضرنیستند یک سیلی برای امام بخورند
 
جوان آنلاین:  کمتر کسی است که در ایران به تماشای تلویزیون نشسته باشد و معلم قرآنی که سالهاست با تخته و گچ مهمان خانه های مردم می شود را نشناسد.

خودش تعریف می کرد: «یک نفر در حرم امام رضا علیه السلام از من پرسید چند سال است که طلبه هستی؟ گفتم بیست سال! گفت امام علی علیه السلام هر وقت اصحاب خودش را می دید، خوشحال می شد شما که بیست سال است روحانی هستی، یک مرتبه شده که حضرت مهدی (ع) به تو نگاه کند و لذت ببرد؟ گفتم نمی دانم»

استاد محسن قرائتی ریاست هیئت امناء بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(عج) را بر عهده دارد؛ جایی که به پرسش، آموزش و پژوهش درباره امام عصر علیه السلام می پردازد و هدف آن ترویج و معرفی فرهنگ مهدویت و آشناسازی اقشار جامعه به ویژه نسل جوان با شخصیت امام مهدی علیه السلام است.
درس و نکته های استاد درباره امام موعود مثل همیشه خواندنی است که در ادامه گزیده آن از نظرتان می گذرد...

***هرکسی انتظاری دارد؛ انتظار جایزه، مدال، درجه، ازدواج، تمام شدن قسط! بالاخره هرکسی در زندگی انتظار و امیدی دارد و زندگی هم به همین امیدهاست. اگر چراغ امید خاموش بشود، دیگر کسی دنبال کاری نمی رود. منتها ببینیم چه انتظاری ارزش دارد؟ اگر خواستید ببینید فردی چقدر ارزش دارد ببینید آرزویش چیست؟

***آرزوی بچه آدامس است. هرچه روح بزرگ تر شود، امید های او هم بزرگتر می شود. بزرگترین افراد کسانی هستند که در انتظار حضرت مهدی علیه السلام باشند. چون انتظار حضرت یعنی امید جهانی! عدالت جهانی امنیت جهانی! ما با انتظار ظهور، در انتظار محو فقر، محو تبعیض، محو بی عدالتی ها، انتظار همه خوبی ها و محو همه بدی ها هستیم.

***می گوییم « با حجه ابن الحسن عجل علی ظهورک» خوب اگر ظهور فرماید ما چه خواهیم کرد ؟! کسانی که در انقلاب هیچ نقشی نداشته اند چطور انتظار فرج دارند؟! کسانی که ترسیدند فرزندی به جبهه نفرستادند، با احتیاط بگویند امام زمان بیا. برای اینکه امام زمان که بیاید خواهد فرمود: با دشمنان مقابله کنید! و حال آنکه دشمن به خانه ات آمد و شما پنهان شدی و ترسیدی! می خواهی یار امام زمان باشی؟ کسانی که دو لیتر برای امام زمان گریه می کنند ولی حاضر نیستند که یک سیلی برای امام زمان بخورند نمی توانند یار آن حضرت باشند!

***صداقت داشته باشیم! قرآن می فرماید « أولئک هُمُ الصَّادِقُونّ» آنها راستگویانند.
علت اینکه من الان دم از آقا می زنم، این است که در سرازیری هستم و در سرازیری هر بشکه ای بنز است! در سرازیری هر بی دینی دین دار است؛ چون انتظار زبانی نیست عملی است؛ انتظار مصلح را کسی دارد که خودش صالح باشد و حرکت کند.

***امام باقر علیه السلام فرمود: امام زمان که بیاید دست به کارهای تازه ای خواهد زد، کتاب جدیدی می آورد. البته کتاب همین، قرآن است ولی چون به آیات آن عمل نشده است. وقتی امام بیاید قرآن بخواند، مردم می گویند ما تا حالا چنین دینی سراغ نداشتیم.

***در روایت داریم امام زمان علیه السلام کارهایی می کند که بعضی از مذهبی ها هم ناراحت می شوند! در بعضی از روایات داریم که از برخی مسجدها می گویند برویم او را بکشیم چون این آمده بساط ما را به هم زده است. الان ممکن است افراد مذهبی سنتی وجود داشته باشند که اگر حرف حقی به خلاف آداب پدران آنها بزنی زیر بار نروند.

***آیت الله العظمی بروجردی بعضی از مذهبی ها را از کارهای خلاف و خرافی نهی فرموده بود، گفته بودند: شما مرجع تقلید هستی، سالی ۳۶۴ روز ما از شما تقلید می کنیم اما یک روز عاشورا در اختیار ما باشد. پس درباره امام زمان آمده است که «بامرٍ جدیدٍ و کتابٍ جدیدٍ و سنتهٍ جدیدهٍ و قضاءٍ جدیدٍ» حضرت با دستور و کتاب و روش و قضاوت جدید می آید.

***امام در تفسیر آیه «وَ یحی الاَرضَ بعد موتِها » می فرماید: بهار مهدی که آمد، زمین با عدل زنده می شود... زنده شدن با گل و گیاه، زنده شدن طبیعی است. یک زنده شدن سیاسی هم هست که با عدالت صورت می گیرد.


***هستی برای بشر است، آیات زیادی با کلمه (لکم) داریم، یعنی هستی برای شماست. انسان هم برای عبادت نه اینکه همه اش بر سر نماز باشد بلکه همه کارهایش رنگ خدایی داشته باشد. حالا اگر هستی برای بشر و بشر برای عبادت است، اگر بشر عبادت نکرد، ظلم کرد، دیگر وجود این بشر لازم نیست؟ چون سفره پهن کرده ایم برای اینکه مهمان غذا بخورد، اگر غذا نمی خورد سفره را جمع کنیم؟

***خدا می فرماید «ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم» به خاطر وجود پیامبر است که ما شما را عذاب نمی کنیم. مثل اینکه سفره باز است، همه غذا می خورند و بعضی آن را نفله و اسراف می کنند اما یک انسان محترم نشسته و مشغول غذا خوردن است صاحب خانه به خاطر او سفره را جمع نمی کند با اینکه گاهی خادم مسجد می بیند همه رفتند یک نفر مرد خدا مشغول عبادت است، به خاطر او لامپ های مسجد را خاموش نمی کند! حدیث داریم «لولا الحجه لساخت الارض» یعنی اگر حجت خدا نباشد، زمین اهل خود را فر می برد!

***سیم ها باعث می شوند که لامپها روشن شود. در اسکناس هم یک نخ است که به اسکناس ارزش می دهد هستی هم یک دارد؛ در دعای ندبه خطاب به امام زمان می خوانیم «این السبب المتصل بین الارض و السماء» نخ اعتبار و ارزش هستی حضرت مهدی علیه السلام است! پس معلوم می شود باید یک عبادتی روی زمین باشد که به اندازه هستی بیارزد. عبادت ما که چیزی نمی ارزد. آن وقت ابر و باد مه خورشید و فلک کار می کنند ...

***اعتقاد به امام زمان فطری است

***فطری یعنی چه؟ یعنی چیزی که چهار تا هر دارد هر،هر،هر،هر دارد !
مثال: علاقه مادر به بچه فطری است. چرا ؟ چون در هر زمان، در هر مکان، در هر سن در هر رژیم و حکومتی مادر بچه اش را دوست دارد اما فلفل خوردن و پوشیدن لباس عربی فطری نیست. چیزی فطری است که در هر زمان، هر سن، و هر جامعه یک طور باشد.

***امید به آینده در فطرت بشر است؛ چون همه مردم دنبال آینده خوب هستند. در طول تاریخ بشر اینچنین بوده است و انسان همیشه به دنبال یک حکومت عادلانه و حق است و این علاقه به یک آینده روشن و بهتر که در تمام روحیه ها هست فطری است.عقل هم اجازه نمی دهد که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند و بعد چهار تا متجاوز مثل گرگ بیایند چهار تا مظلوم مثل میش را بخورند. برای همین وجود یک حکومت عدل ضرورت است.

***قرآن هم می فرماید . «وعدالله الذین امنو منکم و عملو الصالحات » خدا وعده داده به مؤمنان نیکوکار که «لیستخلفنهم فی الارض» تا در زمین آنها خلیفه و حاکم شوند. «و ارسل رسوله بالهدی » پیغمبر اسلام را همراه با هدایت و دین فرستاد و تا «لیظهره علی الدین کله» اینکه اسلام در سراسر دنیا منتشر شود و ظهور یابد. «و لقد کتبنا فی الزبور» در کتاب زبور داوود نوشتیم «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» بندگان صالح حکومت را به دست خواهند گرفت و آینده بشر با حکومت حق است. «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض» ما تصمیم داریم و سنت و قانون وبرنامه حتمی ما این است که مستضعفین کره زمین حکومت را به دست بگیرند ...

انتظار صبر است، نه احتظار

***انتظار یک عمل است، نه حالت. چون می فرماید «افضل الاعمال انتظار الفرج» نه « افضل الحالات»
معلوم می شود انتظار سکوت و احتضار و سکون نیست. در روایت است که انتظار مثل رزمنده، ثواب غلطیدن در خون را دارد، مثل انسان شهیدی که در خون خودش می غلتد! ولی اگر ما منتظر باشیم مثل هروئینی هایی که کنار کوچه چرت می زنند، این ثواب غلتیدن در خون را دارد!؟

***نکته دیگر اینکه منتظر اسم فاعل و منتظر است مفعول است ؛ پس منتظر با منتظر باید یک سنخیت و شباهتی داشته باشند. کشاورز منتظر میوه است. مستکشف منتظر کشفیات است. مخترع منتظر اختراع است و والدین منتظر فرزند هستند. باید بین این دو سنخیت باشد. ما که منتظر آقا هستیم، باید رفتارمان با رفتار آفا یک سنخیتی داشته باشد. پس منتظر یعنی انسان تلاشگر.

***امام صادق علیه السلام فرمود «من سر ان یکون من اصحاب القائم » کسی که دوست دارد از اصحاب حضرت مهدی باشد «فلینتظر» منتظر باشد «و لیعمل بالورع» تقوا داشته باشد. «محاسن الاخلاق و هو منتظر» منتظر باشد. «و لیعمل بالورع» تقوا داشته باشد. « و محاسن الاخلاق و هو منتظر» اخلاق خوب داشته باشد. امام سجاد علیه الاسلام فرمود کسانی که منتظر آقا امام زمان هستند «الدعاه الی دین الله » تبلیغ می کنند برای دین خدا «سرا و جهرا» علنی و مخفیانه. یعنی صبح تا شام تلاش می کنند برای دین شان! این معنای انتظار است ...

***می گویی چرا تکان نمی خوری ؟ می گوید: امام زمان می آید کارها را درست می کند! مثل کسانی که در تاریکی می نشینند و منتظر خورشیدند! منتظرن خورشید بتابد اما در تاریکی نمی نشینیم، لامپی روشن می کنیم! یا زمستان منتظر هوای گرم تابستان هستیم اما بخاری روشن می کنیم.

***بعضی معنای «انتظار» را نفهمیده اند؛ مثل محبت، عشق و مودت به علی علیه السلام! می گوید: علی گویم، علی جویم: علی پویم، علی مولای درویشان ... علی در جبهه، در نماز جمعه و جماعت، در محراب، روی منبر، سر درس، بیل به دست، در مزرعه بود؛ آیا آنجا که علی علیه اسلام بود ما هستیم !؟

***نمی شود کسی بگوید یا حجه بن الحسن دوستت دارم ولی سهم امام ندهد! مثلاً پول یکی را بردارد، بعد بگوید آقا بنده ارادتمندم، چاکرم، مخلصم، دو لیتر برایت گریه می کنم و دعای ندبه می روم، اسم بچه ام را مهدی می گذارم، سینه هم می زنم اما سهم امام نمی دهم!

***شما اگر منتظر مهمان هستی در خانه نمی خوابی و اگر بخوابی، پس معلوم می شود منتظر نیستی؛ مردی که منتظر مهمان است می آید درب خانه، سر کوچه می ایستد و زنی که منتظر مهمان است، سبزی اش را پاک می کند سفره اش را آماده می کند. کسی می تواند منتظر باشد که خبر از جنایت تاریخ داشته باشد. بفهمد که در تاریخ چه می گذرد و بفهمد حضرت مهدی علیه السلام چه مصلحی است

***حدیث داریم «من مات و لم یعرف امامه مات میتهً جاهلیهً» یعنی اگر انسان ، امام را نشناسند دین ندارد! درباره اهمیت شناخت امام دعائی داریم که « اللهم عرفنی نفسک فانکان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک الهم عرفنی رسولک فإنک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ظللت عن دینی» می گوییم: خدایا بدرستی که تو اگر خودت را به من نشناسانی نمی توانم پیغمبرت بشناسم. خدایا اگر پیغمبرت را نشناسم امام را هم نمی شناسم، امام را به من بشناسان ، اگر نشناسانی کج می روم ! یعنی انسان اگر امام و حجت خود را نشناسد. از دین گمراه می شود ! بنابر این انحراف وقتی است که انسان امام زمانش را نشناسد. البته شناخت نه در حدی که پسر امام حسن عسکری است این شناخت شناسنامه ای است.

***لشکر حر از طرف یزید راه بر امام حسین علیه السلام بستند ولی حضرت فرمود به همه آنها آب بدهید، یکی دیر آمد گفت این را هم آب بدهید و یکی از آنها هم که نمی توانست درست آب بخورد حضرت با دست مبارک خودش به او آب داد! چه کسی دیده که فردی به دشمنش با محبت آب دهد؟ اینکه حر توبه کرد به خاطر این محبت بود ببینید چقدر روح بزرگ است، چون پدر امت است.

***این هم که می گویند امام زمان علیه السلام با شمشیر می آید، شمشیر برای کسانی است که جز منطق زور چیزی دیگری نمی فهمند، مثل اسرائیلی ها! آیا قابل نصیحت هستند؟ سازمان ملل می تواند آنها را مهار کند؟ چه قدرتی می تواند؟ این منطق زور است. ولی امام زمان سر تا پا مهر است. چون می فرماید. «ولاناسین لذکرکم» ما لحظه ای شما را فراموش نمی کنیم.


*** به گزارش مشرق شخصی خیلی دنبال امام زمان می گشت.مسجد کوفه، مسجد سهله، این طرف آن طرف، خودش را به آب آتش زد. تا بالاخره از طریقی فهمید که امام زمان فلان روز، فلان شهر و فلان خانه تشریف دارند. آمد دید خانه زنی است که جوانش مرده است و سید بزرگواری هم نشسته؛ آقا به او فرمود چقدر خودت رو به این طرف و آن طرف می زنی؟ مثل این زن باش، ما به خانه ات می آییم! می گوید از این زن تحقیق کردم متوجه شدم که او در زمان رضا شاه لعنتی که حجاب را بر می داشت، هفت سال برای حفظ عفاف و حجابش از خانه بیرون نیامد که مبادا پاسبان های زمان رضا شاه چادر از سرش نکشند.

***افراد زیادی از من پرسیده اند که چه کنیم امام زمان را ببینیم؟ گفته ام چشمت گناه نکند لیاقت ملاقات پیدا می کنی. شما اگر توی یک ظرفی حنا دست کردی، ظرف بعد از شستن هم بوی حنا می دهد. البته ما وظیفه نداریم کارهایمان را تعطیل کنیم، برویم دنبال دیدن امام زمان ! کما اینکه وظیفه نداشتند یاران امام صادق علیه السلام بروند دنبال دیدن امام صادق! آنچه مهم است، شناخت و اطاعت است، گرچه زیارت و ملاقات هم یک ارزش است اماما چنین تکلیفی نداریم. حدیث می فرماید «اتقوالله» تقوا داشته باش، امام به شما توجه می کند.

به فکر گندم مردم باشید!

جوان آنلاین: نماینده مردم تهران با اشاره به نامه های رد و بدل شده میان سران قوا به ذکر خاطره ای از دیدار نخست وزیر وقت با امام و بیان گلایه های میرحسین موسوی از اختلافات داخلی کشور و جواب جالب امام پرداخت.

 احمد توکلی در خصوص نامه نگاری های اخیر سران قوا به یکدیگر و رسانه ای کردن این نامه ها اظهار داشت: خاطرم هست در دوران جنگ یک بار نخست وزیر وقت خدمت امام (ره) رسیده بود و در حدود ۳۰-۴۰ دقیقه در مورد مسائل سیاسی داخل کشور و عملکرد گروه ها و افراد که به زعم وی بر اقدامات دولت تاثیر می گذاشت مطالبی را خدمت امام عرض کرده بود.

وی اظهار داشت: بعد از اتمام صحبت های میرحسین موسوی، امام خطاب به وی فرموده بودند: ذخیره گندم شما چند روز است و نخست وزیر جواب داده بود، ۷ روز. دوباره امام خطاب به وی فرموده بودند: این ذخیره را بیشتر کنید و سپس جلسه را پایان داده بودند.

توکلی در ادامه گفت: این نکته تاریخی را من به این خاطر گفتم که در شرایط حساس فعلی برخی بی تدبیری ها و بکار گرفتن افراد ضعیف شرایط اقتصادی بدی را برای کشور بوجود آورده و نابسامانی های اخیر ارز مصالح ملی و منافع مردم را به خطر انداخته و مانند سیاست های غلط قبلی این نحوه اداره ارز را به دچار مشکلاتی کرده و گرانی سنگینی به مردم تحمیل کرده است.

نماینده تهران تصریح کرد: در این شرایط طرح مسائل فرعی اصلا وجاهت ندارد و متاسفم که از اینکه رئیس جمهور چنین کاری کرده است.

به گزارش مهر توکلی با بیان اینکه بعد از حرفهایی که رئیس جمهور در آن نامه زد ما سکوت کردیم و ترجیح دادیم التهاباتی ایجاد نشود گفت: اما رئیس قوه قضائیه در نامه مستدل خود چاره ای ندیدند که به برخی نکات از نامه رئیس جمهور که شائبه اخلال در اصل تفکیک قوا که یکی از اصول مهم قانون اساسی است و عدم دیکتاتوری را تضمین می کند پاسخ بدهد.

نماینده مردم تهران اظهار داشت: البته من آرزو می کردم که ای کاش آقای رئیس جمهور هرگز آن نامه را نمی نوشتند که رئیس قوه قضائیه مجبور به پاسخگویی در خصوص شبهات قانونی ایشان باشد.

وی گفت: ولی فکر می کنم برای جلوگیری از انحراف و کژی در برداشت از قانون اساسی که این روزها با صراحت دنبال می شود رئیس قوه چاره ای جز پاسخگویی نداشتند.

توکلی در پاسخ به سوال خبرنگار مهر که از وی پرسید: با توجه به این که شاکله نامه رئیس جمهور بر اساس تفسیر خاص ایشان از اصل ۱۱۳ بود در حالی که شورای نگهبان قبلا نظر تفسیری خود را درباره این اصل به صراحت اعلام کرده بود، آیا باز هم نیاز به پاسخگویی به نامه رئیس جمهور وجود داشت، پاسخ داد: با توجه به استدلالی که در ابتدای این مصاحبه در خصوص عدم پاسخگویی به سخنان آقای احمدی نژاد داشتم نمی خواهم وارد جزئیات نامه ایشان بشوم اما فقط همین را می گویم که در فاصله شش ماه مانده به پایان دوره ریاست جمهوری ۸ ساله، ادعای حل ریشه ای و اساسی مشکلات کشور ادعای واهی و بی اساسی است که اگر بخواهیم وارد جزئیات آن بشویم گفتنی ها در این زمینه بسیار است.

توکلی در پایان گفت: امیدواریم آقای رئیس جمهور از پیمودن ادامه این راهی که در آن قدم گذاشته اند دست بردارد و به مشکلات اساسی مردم که عمدتا ناشی از عملکرد دولت خود ایشان است رسیدگی کند و فشار را از دوش مردمی که این مشکلات را تحمل می کنند بردارد.

متن کامل نامه رئیس قوه قضائیه به نامه رییس جمهور

جوان آنلاین: متن کامل پاسخ رییس قوه قضاییه به شرح زیر است:

دکتر محمود احمدی نژاد

رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران

بعدازسلام، نامه مورخه ۱/۸/۹۱ شما را همزمان با انتشار آن در رسانه‌ها ، دریافت نمودم . بسیار متأسّفم که در شرایط خاص کنونی و پس از رهنمودها ی مقام معظم رهبری دائر برضرورت حفظ آرامش و وحدت و توجه به مشکلات مردم ، شاهد چنین مکاتبات رسانه ای هستیم. از باب انجام وظیفه و تنویر افکار عمومی و دفاع از قانون اساسی و حقوق عامه و جلوگیری از انحرافات و قانون گریزی ها ناچار از توضیحات زیر می باشم و همانطور که در نامه محرمانه گفته ام : این سطور را می نگارم تا در ذاکره تاریخ بماند .

۱ - مدّت مدیدی است که در مقابل حملات غیرمنطقی و غیر قانونی و نسبت‌های خلاف واقع شما به قوه قضائیه و مسئولان آن، سکوت اختیار کرده‌ام . مبنای این سکوت رعایت مصالح نظام و تبعیّت از فرامین مقام معظم رهبری در عدم تقابل مسئولان و خصوصاً سران قواست . لذا پاسخ نامه اوّل را به صورت « خیلی محرمانه» ارسال داشتم تا این مصلحت اهم را رعایت کرده باشم . متأسفانه شما به بهانه « حقوق اساسی ملت » نامه دومتان را نیز رسانه‌ای کرده‌اید، که علاوه بر سخنان نادرست ، نسبت‌های ناروا و خلاف واقع بسیاری در آن مطرح کرده اید. سکوت بر این نسبت‌های خلاف واقع ممکن است پاره‌ای اذهان را ره زند که شاید واقع امر همین است که می‌گویید.

۲ - مبنای باطلی که تقریباً اکثر دعاوی شما بر آن استوار گشته، باید مورد مداقّه قرار گیرد و واضح گردد که چگونه نه فقط در مورد آن اشتباه کرده‌اید بلکه متعمدانه علی رغم همه تصریحات قانون اساسی و تفسیرهای روشن شورای محترم نگهبان برآن پای می‌فشرید و برای دیگران خط کشی‌های نادرستی ترسیم می نمایید و همه را متهم به تجاوز به حقوق خود می‌نمایید. حکایت شما حکایت سلطانی است که اموال و املاک مردم را غاصبانه تصرف کرده بود و به ملک خود منضّم ساخته بود و به همه می‌گفت چرا رعایت ملک سلطان نمی‌کنید !!

۳ - گفته‌اید « براساس اصل ۱۱۳ قانون اساسی رئیس جمهوری مجری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است » . و قاعدتاً معتقدید معنای آن اجراء قانون اساسی در همة حیطه ها است .

آیا واقعاً با خود نیندیشیده‌اید که اگر این فهم از قانون اساسی درست باشد، پس معنای تفکیک قوا و استقلال آنها که در اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی بر آن تنصیص شده است، چه خواهد بود.

برای تنویر خاطر حضرتعالی نصّ اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی را می‌آورم:

« قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از قوة مقنّنه ، قوة مجریه و قوة قضاییه که زیرنظر ولایت مطلقه امر و امامت امّت بر طبق اصول آیندة این قانون اعمال می‌گردد. این قوا مستقل از یکدیگرند. »

اگر بنا به فهم شما از اصل ۱۱۳ ، رئیس جمهور مجری قانونی اساسی است و معنایش هم این است که همة نهادها و دستگاه‌ها و قوای مذکور در قانون اساسی مشمول این اجرا می‌گردند، بفرمایید معنای استقلال قوا از یکدیگر چیست ؟

علاوه بر نکته فوق ، نگاهی به صدر اصل یکصدو پنجاه و ششم بیندازید: « قوة قضاییه ، قوه‌ای است مستقل که ...» اگر بنا باشد «مجری» قانون اساسی در قوة قضاییه هم رئیس جمهور باشد ، این استقلال چه معنایی دارد؟!

۴ - در اصل یکصد و پنجاه و هفتم قانون اساسی آمده است :

« به منظور انجام مسئولیّت های قوة قضاییه در کلیّة امور قضایی و اداری و اجرایی، مقام رهبری یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبّر را برای مدّت پنج سال به عنوان رئیس قوّة قضاییه تعیین می‌نماید که عالی‌ترین مقام قوّة قضاییه است .»

نصّ این اصل که اجرای مسئولیت‌های قوة قضاییه را به عهدة رئیس قوة قضاییه گذاشته است جایی برای «مجری» دیگری باقی نمی‌گذارد.

۵ - اینجانب به همراه اکثریت قریب به اتفاق اعضای محترم شورای نگهبان که مسئولیت تفسیر قانون اساسی را بعهده دارند و داستان آن خواهد آمد ، معتقدیم که تفسیر مسئولیت اجرا و تعمیم آن به همه قوا آنگونه که شما معتقدید ، خطا است. با این وجود بفرمایید به چه منطقی اینجانب باید به فهم شما از قانون اساسی تمکین کنم ؟! صورت مسأله روشن است : رئیس دو قوه دو برداشت مختلف از قانون اساسی دارند: بنده حیطة « مسئولیت اجرا» را منحصر در قوه مجریه می‌دانم ( به قرینه همة آنچه آوردم) و شما آن را عام و شامل همه قوا و دستگاهها ( حسب ظاهر نامة ارسالی و پاره‌ای سخنان جسته و گریخته دیگر ) ، و فعلاً فارغ از صحت ادله و استدلالات ، به چه دلیل باید به نظریّه ای که آن را صددرصد خطا می‌دانم تمکین کنم و برای شما در امور اجرایی قوة قضاییه و یا نظارت بر آن حقی و شأنی قائل باشم؟!

۶ - اگر به هر دلیل بین رؤسای قوا و مسئولین در فهم قانون اساسی اختلافی روی داد ، به صراحت قانون اساسی ، مرجع رسمی تفسیر قانون اساسی که فصل الخطاب در این امور خواهد بود ، شورای محترم نگهبان است .

شورای محترم نگهبان در رأی تفسیری موّرخ ۱۲/۴/۹۱ خود به روشنی آورده است که رئیس جمهور بر اساس اصل ۱۱۳، حق نظارت بر اجرای قانون اساسی ندارد . اکنون بفرمایید چرا و به چه مجوّزی به خود حق می‌دهید در مقابل رأی تفسیری شورای نگهبان تمکین ننمایید .

براساس اصل نود و هشتم قانون اساسی: « تفسیر قانون اساسی به عهدة شورای نگهبان است که با تصویب سه چهارم آنان انجام می‌شود.»

۷ - شما حتماً به نظریه تفسیری اخیر شورای نگهبان واقفید . تعجب در این است که چرا در مقابل قانون اساسی ایستاده‌اید و با فرافکنی علیه قوای دیگر از پذیرش آن شانه خالی می‌کنید. برای تذکّر مجدد به حضرتعالی و برای اطلاع عموم مردم شریف‌مان متن تفسیر شورای محترم نگهبان را در اینجا می‌آورم:

نظر شورای نگهبان

« عطف به نامه شماره ۴۶۹۰۹/۳۱/۹۱ مورخ ۱۷/۳/۱۳۹۱ ، مبنی بر اظهارنظر تفسیری در خصوص اصل ۱۱۳ قانون اساسی موضوع در جلسه مورخ ۳۱/۳/۱۳۹۱ شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و نظر شورا به شرح زیر اعلام می‌گردد:

۱- مستفاد از اصول متعدد قانون اساسی آن است که مقصود از مسئولیت اجرا در اصل ۱۱۳ قانون اساسی، امری غیر از نظارت بر اجرای قانون اساسی است.

۲- مسئولیت رئیس جمهور در اصل ۱۱۳ شامل مواردی نمی‌شود که قانون اساسی تشخیص، برداشت، نوع و کیفیت اعمال اختیارات و وظایفی را به عهده مجلس خبرگان رهبری ، شورای نگهبان ، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و هر مقام و دستگاه دیگری که قانون اساسی به آنها اختیار یا وظیفه‌ای محول نموده است.

۳- در مواردی که به موجب قانون اساسی رئیس جمهور حق نظارت و مسئولیت اجرا ندارد، حق ایجاد هیچگونه تشکیلاتی را هم ندارد. »

این تفسیر علاوه بر اینکه صراحتاً نظارت رئیس جمهور را به حسب اصل ۱۱۳، نفی می‌کند ، مسئولیت وی را نیز در حیطه وظایف مذکور در قانون اساسی برای دیگر قوا و دستگاه‌ها و نهادها منتفی می‌داند .

۸ - جناب رئیس جمهور . آیا واقعاً دغدغة شما ، صیانت از حقوق اساسی مردم است ؟ در این صورت باید به قانون اساسی که سند حقوق اساسی مردم است احترام بگذارید و در موارد اختلاف، به داوری که خود قانون اساسی تعیین کرده، تمکین کنید نه اینکه همواره فراتر از اختیارات مذکور در قانون اساسی، و با تفسیری شخصی، نسبت به سایر قوا مدعی شوید و بی‌جهت و بدون دلیل، موجب تنش در جامعه گردید، و خوراک تبلیغاتی برای معاندین و دشمنان انقلاب فراهم آوردید.

۹-‌ در بند سوم نامه در پاسخ این جمله بنده که نباید قبل از استیذان از قوه قضاییه ، نسبت به سرکشی به زندان‌ها برنامه ریزی می‌کردید، آورده‌اید « باید یادآور شوم که در اصول قانون اساسی، لزوم اجازه یا موافقت و یا مصلحت اندیشی قوه قضائیه در اجرای وظایف قانونی رئیس جمهوری پیش بینی نشده است .»

البته و صد البته کبرای این سخن درست است و کسی را در آن تردیدی نیست . تمام سخن در تطبیق ‌نادرست شما است . در اصول قانون اساسی ننوشته‌اند که آقای رئیس جمهور هرگاه اراده کرد می‌تواند به زندان‌ها برود و با هر زندانی صحبت کند و در هر دادگاهی ولو غیرعلنی حضور پیدا کند.

سخن ما با شما این است: مسئولیت اجرای رئیس جمهور محدود و منحصر به قوه مجریه است و البته همچون سایر سران قوا پاره‌ای وظایف خاص دیگر هم دارد که درحدّ قانون اساسی معتبر است همچون ریاست شورای عالی امنیت ملّی ، ریاست شورای انقلاب فرهنگی و غیر آن . در هر حال به حسب نصّ قانون اساسی برای انجام مسئولیت‌های قوة قضائیه در کلیّه امور قضایی و اداری و اجرایی ، رئیس قوّة قضاییه از ناحیة رهبری تعیین می‌شوند و عالی‌ترین مقام قوة قضاییه است . طبق قانون ، دادگاهها و سازمانهای تابعه بخشی از قوه قضاییه‌اند با این حساب چگونه می‌فرمایید که سرکشی به زندان‌ها نیاز به هماهنگی و موافقت قوة قضاییه ندارد.

۱۰ - آورده‌اید:

« چگونه جنابعالی اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمی‌دانید . اگر این نگاه بر کل فعالیت‌های قوه قضاییه حاکم باشد آیا نمی‌شود تّصور کرد که برخی از اصول قانون اساسی و حقوق اساسی مردم با مصلحت اندیشی و تشخیص شخصی در قوة قضاییه متوقف شده و یا نادیده انگاشته می‌شود.»

البته این نسبت خلافی است که داده اید ، بنده هیچگاه نگفته‌ام که اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمی‌دانم، بلکه بر عکس مصلحت اندیشی بنده ، دقیقاًدر راستای تحفظ بر اجرای دقیق قانون اساسی و ممانعت از دخالت‌های بیجا و خارج از حدود قانونی بوده است ، و اگر آن زمان کسی در این تردید داشت ، اکنون با رفتارهای نامتعارف و نامه پراکنی‌های علنی ، دیگر در این نکته کسی تردید نمی‌کند.

۱۱ - عجیب تر از این نسبت ، مطلب خلاف دیگری است که به اینجانب نسبت داده‌اید ، گفته‌اید: « متأسفانه جنابعالی قبلاً اعلام کرده‌اید که وجود هیئت منصفه مطبوعات که صراحت اصل ۱۶۸ قانون اساسی است را قبول ندارید که در این مورد حضوری تذکّر دادم. امّا متأسفانه ظاهراً بخشی از اقدامات قوة قضاییه دربارة مطبوعات و رسانه‌ها با همین نگاه انجام می‌گیرد»

بنده در اینجا صراحتاً اعلام می‌کنم که این نسبت ، خلاف واقع و کذب است . و به خاطر هم نمی‌آورم که حضرتعالی حضوری در این باره اشاره ای کرده باشید . ولی در هر حال اینجانب در هیچ موضعی و در هیچ زمانی نگفته‌ام که وجود هیئت منصفه که صراحت اصل ۱۶۸ قانون اساسی است ، را قبول ندارم . اگر کمترین شاهدی دارید اقامه کنید.

۱۲ - آنچه بنده در طی برخی جلسات گفته‌ام و مضبوط هم هست و کاملاً هم از آن دفاع می‌کنم این است که فرق است بین « مشروط بودن رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی به حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری » که نصّ قانون اساسی است و اینجانب صددر صد آن راقبول دارم و بین « الزام قاضی به تبعیّت از رأی هیئت منصفه ولو اینکه آن را خلاف بداند ». این دوّمی مطلبی است که آن را قبول ندارم و آشکارا هم می‌گویم و موضع شخصی بنده هم نیست، موضع اکثریت یا همه فقهای محترم شورای نگهبان است که نظر آنان طریق احراز خلاف شرع بودن قوانین و مقررات و حتی اطلاقات و عمومات قانون اساسی است. و در قانون اساسی نه فقط مطلبی علیه آن نیامده ، بلکه ذیل آن به توضیحی که خواهد آمد ، مؤید ادعاست. متأسفانه عدم تفکیک دو مطلب فوق که ظاهراً تا حدی دقت می‌طلبیده است، منجر به نسبت دادن چنین مطلب خلاف واقعی به اینجانب شده است.

بنده الزام قاضی به رأی دادن بر خلاف نظر خویش را جایز نمی‌دانم و بعید هم می‌دانم فقیهی این امر را جایز بشمارد.

۱۳ – نکته قابل توجه این است که در ذیل اصل یکصد و شصت و هشتم تصریح شده است: «نحوة انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین می‌کند.»

فقهاء محترم شورای نگهبان در مقام رسیدگی به طرح هیئت منصفه که در مجلس ششم مطرح شده بود، مکرراً بصورت رسمی نظر خویش را دائر بر جایز نبودن الزام قاضی به رأی بر خلاف نظر خود به مجلس محترم شورای اسلامی اعلام نموده‌ا‌ند.

۱۴ - در بند چهارم نامه، با اشاره به اینکه گفته‌ام «در شرایط کنونی که موضوع اصلی، رسیدگی به معیشت مردم، سامان دادن به اقتصاد کشور و کنترل بازار است، رفتن به زندان اوین که یکی از منتسبین نزدیک شما در حال تحمل کیفر در آن زندان می‌باشد، و پس از گذشت هفت سال از دورة ریاست جمهوری شما، شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم را خواهد داشت و به هیچ وجه به مصلحت نمی‌باشد » پرسشهایی مطرح کرده‌اید که برخی از آنها اصلاً محصّلی ندارد مثل اینکه گفته اید « آیا به عنوان رئیس قوه قضائیه می‌توانید به استناد تشخیص سیاسی خود حکمی صادر نمایید؟»

در اینجا معلوم نیست مقصود چه حکمی است با چه محتوایی، مقصود حکم قضایی و انشاء رأی است یا غیر قضایی و صرفاً تصدیق امری، و اگر حکم قضایی مقصود است حکم قضایی مربوط به چه چیزی. با اینهمه ابهامات، سؤال شما محصّلی ندارد. در عبارتی که نقل کرده‌اید بنده حکم قضایی صادر نکرده‌ام، بلکه چند مطلب گفته‌ام که در آنها نوعی «تصدیق» به معنای منطقی وجود دارد. اگر از من بپرسید آیا به عنوان رئیس قوه قضائیه می‌توانید به استناد تشخیص سیاسی خود تصدیق‌هایی در باب مصلحت بودن یا نبودن یا شائبه سیاسی داشتن و نداشتن ، داشته‌ باشید، پاسخ حتماً مثبت است.

حتماً می‌توانم تصدیق‌هایی از این قبیل داشته باشم اعم از اینکه شما آنها را بپذیرید یا نپذیرید. واضح است که بر اساس تشخیص سیاسی خود و از باب نصح مؤمنین می‌توانم بگویم جناب رئیس جمهور این کار شما موجب شک و شبهه در اذهان می‌شود و به صلاح نیست. مسأله بسیار سهل است، نمی‌‌دانم چرا در آن مانده‌اید؟!

۱۵ - در قسمت دیگری پرسیده‌اید: « به استناد کدام اصل از اصول قانون اساسی، جنابعالی می‌‌توانید امری را تفسیر سیاسی کنید و مانع از اجرای قانون اساسی شوید.» پاسخ آن است که پرسش شما نادرست است: بنده نه تفسیر سیاسی کرده‌‌ام ونه مانع از اجرای قانون اساسی شده‌ام. آنچه رخ داده است مانع شدن از دخالت شما در کار قوة قضائیه است که آن را نه فقط از اختیارات خود می‌دانم، بلکه صد در صد وظیفه می‌‌دانم. وظیفه می‌‌دانم که نگذارم فتح بابی در دخالت ناصواب قوه مجریه در حیطه اختیارات قوه قضائیه صورت گیرد و آنچه راجع به شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم گفته‌ام، «خبری است از انعکاس عمل شما در اذهان عمومی». می‌‌توانید این گزارة‌ واقعی را بپذیرید یا نپذیرید ولی بهرحال این یک تفسیر سیاسی نیست.

۱۶ - در ادامه گفته‌اید: « خامساً به راحتی به اینجانب اتهام « حمایت از مجرم» زده‌اید ... چگونه ممکن است سرکشی به زندان حمایت از مجرم تلقی شود. ... در حالی که جنابعالی به آسانی به رئیس جمهوری که نماینده ملت و مجری قانون اساسی است اتهام می‌زنید آیا می‌توان برای آحاد مردم که پشتیبان خاصی جز خداوند ندارند امنیت قضایی متصور بود»

این جملات بسیار تعجب آور است. شما بعنوان رئیس جمهور کشور ، مجموعه دستگاه قضایی را زیر سؤال برده‌اید آن هم بر اساسی واهی. در حالیکه بقول خودتان سوگند یاد کرده‌اید که پاسدار نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشید. آیا سزاست دستگاه قضایی کشور که رکن مهمی از نظام جمهوری اسلامی است، بر اساس ویرانی ، مورد هجمه قرار گیرد و بهانه بدست دشمنان و ضد انقلاب داده شود . قاعدتاً اخبار رسانه‌های خارجی این روزها به عرض عالی می‌رسد.

من از قرائت‌ها و تفسیرهای شما انگشت به دهان می‌مانم. از کجای نامه اینجانب برآمده است که شما را «متهم به حمایت از مجرم» کرده‌ام. گفته‌ام کار شما در این ظرف زمانی خاص «شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم را خواهد داشت» معنای عرفی شائبه این است که در اذهان شک و شبهه ایجاد می‌کند. بنده خود قضاوت نکرده‌ام که شما جانبدار مجرم هستید یا نیستید، بلکه خبری داده‌ام از یک واقعیت ، خبر از یک انعکاس عمومی و این ربطی به متهم ساختن حضرتعالی آنهم از ناحیه اینجانب ندارد.

در همان نامه که مورد استناد شماست، در عبارت دیگر به صراحت به «اذهان برخی» تأکید کرده‌ام و گفته‌ام « ... حتماً شائبه سیاسی بودن این گونه اعمال را در اذهان برخی تقویت خواهد کرد»

واقعاً معنای « تقویت شائبه سیاسی بودن در اذهان برخی » یعنی من شما را متهم می‌کنم!! این چه قرائتی است؟

شما براساس این فهم ناصواب مجموعه قوّة قضاییه را که به نصّ قانون اساسی مرجع تظلّمات و رسیدگی عادلانه به منازعات است را زیر سؤال برده‌اید : از این کار چه کسانی سود می‌برند؟ این همان صیانت از قانون اساسی است که بدان سوگند یاد کرده اید ؟

۱۷ - در امر هفتم به مشکلات مزمن اقتصادی کشور اشاره کرده‌اید و به وظایف اصلی قوة قضایی در برخورد با مفاسد اقتصادی و رانت خواری‌ها و.... .

قوة قضاییه مفتخر است که به خصوص در این چند سال اخیر مبارزة بی‌امانی را با مفاسد اقتصادی پی‌ ریخته است و خواب را از چشمان بسیاری از رانت خواران ربوده است . نمونه بارز آن برخورد با فساد کلان اقتصادی اخیر است که واقعاً اعتماد عمومی را جریحه دار ساخته بود. فعلاً در باب نقش برخی مقامات و دستگاه‌های اجرایی در این فساد کلان سخنی نمی‌گویم و آن را به زمان دیگری وا می‌گذارم. حضرتعالی براساس فرمایش این فقره از نامه‌تان باید از این برخورد شجاعانه توأم با رسیدگی های دقیق قوه قضاییه استقبال می‌کردید ولی متأسفانه در عمل اینطور نشده است . در مصاحبه تلویزیونی زنده ، در مقابل دیدگان حیرت زده میلیونها نفر با اشاره به محاکمه مفسدان اقتصادی مطلبی قریب به این مضمون گفته اید: « ما که نفهمیدیم چه شد البته برای ما روشن است ولی بالاخره کو؟» آیا این همان حمایت شما از اجرای قانون اساسی و مبارزه با مفاسد اقتصادی است که در این نامه به آن تأکید می‌کنید ؟

۱۸ - گفته‌اید « درحالیکه به فرمودة امام راحل (ره) زندان باید دانشگاه باشد و علی القاعده درب آن به روی اقشار مختلف حقوقدانان، روانشناسان ، جامعه شناسان و محققین علوم انسانی و دانشجویان و مددکاران اجتماعی باز باشد ، بازدید رئیس جمهوری که انتظار می‌رفت با استقبال مسئولین قوه قضاییه مواجه شود ، شائبه‌ای ایجاد نمی‌کند بلکه مخالفت با این امر شائبه‌ای زیادی ایجاد خواهد کرد.»

اوّلاً هم اکنون حسب گزارش ، بسیاری از روانشناسان و مددکاران اجتماعی به زندان ها رفت و آمد دارند و برنامه‌های متنوع و مؤثّری برای بهبود وضعیت روحی زندانیان و بازگشت آنان به زندگی در دست اقدام دارند.

کدام زمان حضرتعالی از من در این باره پرسش کرده‌اید و بنده از اطلاع رسانی به شما امتناع کرده ام . بعلاوه بسیاری از مشکلات در این ارتباط معلول وضعیت بودجة

قوه قضاییه است که متأسفانه دولت شما در مسأله بودجة قوة قضاییه بسیار کم لطفی می‌کند که این داستانی طولانی دارد و باید در جای دیگری گفته آید.

ثانیاً بنده با بازدید رئیس جمهور از زندان به نحو کلی مخالف نیستم و این نکته را صراحتاً به وزیر محترم دادگستری گفتم که به آقای رئیس جمهور بفرمایید « فعلاً این بازدید مصلحت نیست، هر زمان مصلحت بود اعلام می‌کنم » ، معنای این سخن ممانعت کلّی نیست. به همان علل و عواملی که قبلاً گفتم معتقدم فعلاً این بازدید به مصلحت نیست. تشخیص این مصلحت هم با اینجانب است نه با شما. سازمان زندان‌ها مجموعة قوه قضاییه است وچنانکه قبلاً به تفصیل آورده ام اداره وانجام مسئولیت‌های قوه قضاییه با رئیس قوه قضاییه است نه با رئیس‌جمهور وحسب نص تفسیر شورای نگهبان شما حق نظارت بر قوای دیگر ندارید. اما نیک بخاطر دارم قریب به دوسال پیش که در جلسه‌ای مسأله وضعیت دشوار زندان‌ها و کمبود بودجه برای توسعه وتجهیز آنها مطرح شده بود به حضرتعالی گفتم شما خود از زندان‌ها بازدید کنید تا مشاکل را به چشم خود ببینید. حال چرا باید با بازدید شما مخالفت کنم؟ سّر مخالفت امروز بنده همان است که گفته‌ام. بعلاوه حسب گزارش سازمان زندانها تنها در دوره مسولیت اینجانب بیش از صدها نفر از وزرا ، استانداران ، فرمانداران ، نمایندگان مجلس و هیات های خارجی از جمله برخی از سازمانهای بین المللی از زندان‌ها بازدید بعمل آورده‌اند چرا مطالبی مطرح می کنید که اینگونه القاء شود که درب زندان‌ها بر روی همه بسته است .

۱۹ - متأسفانه نامه‌‌ها و پاره‌ای گفتارهای شما این گمان را تقویت می‌کند که برای خود «حق نظارت» و «بازدید» و «بررسی» در تمام دستگاه قضایی حتی دادگاه‌ها قائلید.

علاوه براین باید عرض کنم که مزید بر مصلحت‌سنجی‌های قبلی ، اکنون هم این را یک مصلحت ملزمه می‌دانم که براین توهمات خط بطلان بکشم. هرمنصفی سطرهای پایانی نامة شما را بخواند ، دراین تشخیص مصلحت ، با بنده همراهی خواهد کرد. شما گفته‌اید: «مطمئناً با سرکشی از زندان‌ها و برخی دادگاه‌ها نحوة اجرای اصول قانون اساسی و رعایت حقوق اساسی ملت را مورد بررسی قرار داده و گزارش آن را به ملت بزرگ و مقام معظم رهبری تقدیم خواهم کرد.»

حسب نصّ تفسیر شورای محترم نگهبان که همة قوا وظیفه دارند نسبت به آن تمکین کنند، حضرتعالی چنین وظیفه (و البته اختیاری) ندارید. نمی‌شود انسان خود برای خود وظایف و اختیاراتی تخیّل کند و بعد هم به دنبال آن راه بیفتد. از سخنان شما چنین استشمام می‌شود که قصد دارید ولو بدون هماهنگی و اجازة مسئولان ذی‌ربط در قوه قضاییه ، به زندان‌ها و برخی دادگاه‌ها سرکشی کنید. به حضرتعالی عرض می‌کنم که این ، تعدّی از حدود و اختیارات رئیس‌جمهور و دخالت در کار قوه قضاییه است و اینجانب حسب وظیفه‌ای که براساس قانون اساسی دارم وازجملة آن صیانت از استقلال قوه قضاییه و اداره مقتدرانه آن است ، قاطعانه از هرگونه حرکت تعدّی‌گونه و دخالت نابجا ممانعت خواهم کرد.

در خاتمه بعنوان خدمتگزار مردم و حافظ حقوق آنان ، مشفقانه عرض می کنم جناب آقای رئیس جمهور در شرایط خطیری قرار داریم ، دغدغه ها و مشکلات مردم ایجاب می کند که همه با حسن ظن و اعتماد به یکدیگر کمک کرده و راهکاری برای رفع نگرانی ها و عبور از تحریم و گرانی ها بیابیم و خالصانه تلاش کنیم تا نظام اسلامی و مردم شریف به اهداف و آرمانهای والای خود نائل آیند . والسلام علی عبادالله الصالحین

صادق لاریجانی
 

آقاي مرسي! انقلاب مصر براي دوستي با اسرائيل نبود / اپوزيسيون 100 دست آفتابه لگن هيچي!

آقاي مرسي! انقلاب مصر براي دوستي با اسرائيل نبود

يك تحليلگر ارشد مصر محمد مرسي را به خاطر نگارش نامه صميمانه به رئيس رژيم صهيونيستي مورد سرزنش قرار داد و آن را مغاير با آرمان هاي انقلاب مصر توصيف كرد.

فهمي هويدي در روزنامه السفير نوشت: جاي هيچ ترديد نيست كه استوارنامه سفير جديد مصر در اسرائيل چيزي جز افتضاح بروكراتيك براي مصر نبود كه باعث شد محمد مرسي، رئيس جمهوري مصر در تنگناي شديد قرار بگيرد به ذهن كسي نمي رسيد كه رئيس جمهور منتخب مصر پس از انقلاب، شيمون پرز را با عبارت «عزيز و دوست بزرگ من» خطاب قرار دهد و بگويد بسيار تمايل دارم كه روابط محبت آميز موجود ميان خود را گسترش دهم تا شانس به هر دويمان روي آورد. اين در حالي است كه ملت مصر با انقلاب خود آن مرحله اي كه همه چيز از خارج به كشور ديكته مي شد را سپري كرد و اكنون مي خواهد نظام جديدي پايه ريزي كند كه كرامت مصري ها در آن حفظ شود.

وي در ادامه اين تحليل خاطر نشان كرد: به رغم اين كه من از جمله كساني هستم كه مي گويم مصر نبايد در تل آويو تا زماني كه رژيم عبري بر سياست هاي توسعه طلبانه اش اصرار مي كند و سرزمين هاي عربي را تحت اشغال خود دارد و حقوق ملت فلسطين را رد مي كند، سفير داشته باشد، اما توقع اين را هم ندارم كه مصر روابط خود را با اسرائيل كاملا قطع كند و توافق نامه كمپ ديويد را لغو كند و به خاطر آن وارد جنگ شود. با اين حال تصور مي كرديم كه طبيعي باشد مصر پس از انقلاب با ادبيات كج دار و مريز با طرف اسرائيلي صحبت كند و حداقل ادبيات نظام سابق را به كار ببرد. حداقل انتظار مي رفت به گونه اي صحبت كند كه اسرائيل اين گونه برداشت نكند كه مصر دوست و هم پيمان آن است.

هويدي با اشاره به اينكه دولت جديد مصر تحت فشار آمريكا و اروپاست و به همين دليل مي كوشد با اسرائيل مدارا كند، نوشت: لااقل مثل الگوي تركيه رفتار مي كرديد كه توانست در روابط خود با اسرائيل تجديدنظر كند و اراده مستقل داشته باشد. ملت مصر از سال 1979 و توافقنامه كمپ ديويد هرگز با اسرائيل آشتي نكرده است.

اين تحليلگر مصري درباره علني شدن نامه محمد مرسي مي نويسد: از زماني كه روابط ديپلماتيك مصر و اسرائيل پس از معاهده صلح در سال 1979 برقرار شد، مصر تاكنون شش سفير به تل آويو فرستاده، اما اين نخستين بار است كه روزنامه هاي اسرائيلي استوارنامه سفير مصر در دولت عبري را منتشر مي كنند. نمي توانيم به راحتي بپذيريم كه اين مساله تصادفي بوده است. شايد اين نامه تعمدا منتشر شده تا محمد مرسي، رئيس جمهوري مصر گرفتار شود و چهره اش در برابر جهان عرب و اسلام مخدوش شود و به افكار عمومي بگويند كه رئيس جمهوري مصر بعد از انقلاب چيزي جز نسخه اي از رئيس جمهوري قبل از انقلاب نيست و هيچ تفاوت با او جز در ريش سفيدش ندارد. با اين حال شكي ندارم كه كساني كه اين نامه را منتشر كردند مي خواستند اين پيام را به همه اعراب و مسلمانان برسانند كه رئيس جمهوري كه مي بيند كسي است كه از «اخوان المسلميني» آمده كه در سال 1948 با اسرائيل جنگيد و همچنان در غزه و ديگر كشورهاي جهان بال و پر دارد، او با خطاب قرار دادن رئيس جمهوري اسرائيل با عبارت «دوست بزرگ» پيام صلح و دوستي فرستاد. گويي كه مي خواسته از گذشته خود و جماعتش عذرخواهي كند و از آنها ملتمسانه بخواهد كه او را ببخشند مورد لطف و مرحمت خود قرار دهند و روابط محبت آميز و رضايت بخش و نزديكي با او بنا كنند.

به گزارش ديپلماسي ايراني، فهمي هويدي در پايان مي نويسد: نمي توانم مخفي كنم وقتي كه پرزيدنت محمد مرسي در نيويورك گفت كه مشكلي با معاهده كمپ ديويد ندارم تا چه اندازه افسرده شدم. فكر مي كردم كه او نيز همانند هر مصري با اين معاهده مشكل داشته باشد. اما محافظه كاري كردم و چيزي نگفتم تا اين كه شنيدم سخنگوي رئيس جمهوري و سفير جديد مصر در اسرائيل مي گويند كه مصر به همه بندهاي معاهده كمپ ديويد پايبند است. برخي از ديپلمات ها گفتند كه آن عبارت نه متوجه اسرائيل بلكه متوجه ايالات متحده و آمريكا و اتحاديه اروپا بود كه از بابت او مطمئن شوند. حتي اگر اين هم صحيح باشد هيچ دليلي ندارد كه جناب پرزيدنت نامه فدايت شوم و به حد افراط اطمينان بخش براي اسرائيل بنويسد. در حالي كه او همواره مورد حمايت و پشتيباني ملت مصر و اعراب بوده است. ايشان حتي توجه نكرد كه سرزمين هاي فلسطيني همچنان تحت اشغال است. به هيچ وجه شايسته مصر نيست كه رئيس جمهور آن با اين واژه ها دشمن ملت مصر، اعراب و مسلمانان را خطاب قرار دهد و تا اين اندازه محافظه كاري به خرج دهد.


هالوي: آمريكا در دامي گرفتار شده كه براي ملت ايران پهن كرد

رئيس اسبق سرويس جاسوسي موساد مي گويد مردم ايران خشمي عميق نسبت به آمريكا دارند و آمريكا به خاطر سوابق منفي اش، گزينه هاي محدودي در مقابل ايران دارد.

افرايم هالوي در مصاحبه با المانيتور گفت: ايران دشمن است اما با اين دشمن بايد عميق تر برخورد كرد.

او با انتقاد از برخورد غرب با ايران پيش از انقلاب اسلامي گفته است: حكومت ايران پيش از انقلاب اسلامي سكولار بود و دولت محمد مصدق، نخست وزير وقت، در سال 1953 (مرداد 1332) با كودتاي سازمان هاي جاسوسي بريتانيا و آمريكا سرنگون شد و اين دو سازمان در دوره جنگ سرد ( با اتحاد جماهير شوروي) ايران را به عنوان شريك حساب نكردندو باعث خشمي عميق در اذهان ايرانيان شدند.

رئيس پيشين موساد با يادآ وري اين برخورد غرب نسبت به ايران، تصريح كرده است: حادثه گروگان گيري ديپلمات هاي آمريكايي در سفارت واشنگتن در تهران در سال 1979 نتيجه انفجار خشم و آزردگي ملت ايران بود.

هالوي افزود: خوب بود اگر سرنگون كردن حكومت ايران امكانپذير بود اما اكنون آمريكا در دامي گرفتار شده كه با نحوه رفتار با ايران طي سالهاي گذشته براي خود پهن كرده است. آمريكا ايران را محور شرارت ناميد. ايالات متحده در نتيجه گزينه هاي خود در قبال ايران را روز به روز محدودتر و كمتر مي كند.

او در پاسخ به اين سوال كه آيا نتيجه تلاش هاي گاه به گاه دولت هاي آمريكا براي برقراري روابط با ايران از جمله عذرخواهي مادلين آلبرايت، وزير امور خارجه بيل كلينتون، بابت نقش آمريكا در سرنگوني دولت مصدق را وارونه مي بيند، با لحني انتقادي گفته است: ظرفيت دولت آمريكا در برخورد با دشمنان محدود است بدون اين كه ايدئولوژي آن ها را بپذيرد و اين طرز برخورد مانعي براي طرف مقابل ايجاد مي كند.

افرايم هالوي در زمان صدارت سه نخست وزير اسرائيل، رئيس موساد بوده است و مذاكرات محرمانه اي با حسين، پادشاه پيشين اردن را هدايت كرد كه راه را براي پيمان سازش در سال 1994 همواره كرد. او سابقه 40 سال فعاليت كاري در دولت هاي مختلف اسرائيل را تجربه كرده و تا سال 1995 زمان ترور اسحاق رابين، نخست وزير وقت اسرائيل، رئيس موساد بود.

وي با اشاره به اين سابقه 40 ساله مي گويد: طي اين سال ها دريافته ام براي آن كه بتوان در زمينه مقابله با دشمنان موثر واقع شد بايد از دو توانمندي ضروري برخوردار بود. نخست آن كه در صورت لزوم بتواني با زور بر آنها غلبه كني و دوم اينكه هر آن چه در توان داري را به كاري بگيري تا به ذهن آنها رخنه كرده و تلاش نمايي از زاويه نگاه آنها اوضاع را بنگري و ببيني آيا اصلا وجوه مشتركي وجود دارد يا خير. در سال هاي گذشته در زمينه غلبه از طريق زور تأكيد فراواني شده اما آنچه مورد غفلت قرار گرفته، تلاش براي درك دشمنان است.

وي با اشاره به تحريم ها و دفاع از آن ها براي فشار عليه ملت ايران گفت: چنانچه هدف اعمال فشار براي كشاندن طرف مقابل به پاي ميز مذاكره است، پس بايد لفاظي ها و حرف زدن ها شكل ديگري به خود بگيرد. ما بايد طرز فكر و قوانين بازي را عوض كنيم و پيش دستي نماييم. ما نبايد واژه خط قرمز را به كار ببريم. البته بايد جلوي تبديل شدن ايران به يك قدرت هسته اي را گرفت و موجوديت اسرائيل را نيز تضمين كرد.

رئيس پيشين موساد گفته است كه بنيامين نتانياهو با سخن گفتن از بمباران ايران، نتوانسته افكارعمومي اسرائيل را براي حمله به ايران متقاعد كند.


اپوزيسيون 100 دست آفتابه لگن هيچي!

محافل اپوزيسيون همچنان با وحشت از نفوذ گسترده نيروهاي اطلاعاتي ايران در ميان گروهك هاي ضد انقلاب خبر مي دهند.

يكي از نويسندگان سايت هاي بالاترين و گويانيوز و خودنويس در اين باره هشدار داد: چند روز قبل خبري خواندم مبني بر اينكه وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي تلاش و سرمايه گذاري گسترده اي براي نفوذ در ميان اپوزيسيون خارج كشور آغاز كرده است. به نظر مي آيد، جمهوري اسلامي نه تنها چنين پروژه اي را از مدتها قبل كليد زده بلكه در اين كار بسيار هم موفق بوده است. نگاهي به روند شكل گيري جريانات و گروه هاي سياسي هم سو و برگزاري انواع و اقسام كنفرانس، كنگره و شوراهاي متوالي و متوازي كه ظاهرا هركدام با دست آويزي متفاوت به ميان آمده اند نشان مي دهد كه استراتژي رژيم ايجاد سردرگمي و رقابت حذفي در ميان اپوزيسيون خارج كشور مي باشد.

«امين -م» ادامه مي دهد: البته هرگز اين ادعا را نداريم كه افراد و شخصيت هاي حاضر در اين گروه ها و جريانات سياسي همگي وابسته به جمهوري اسلامي مي باشند بلكه منظور، (گروهي از) ايجادكنندگان و گردانندگان اصلي پشت پرده چنين جرياناتي مي باشد كه همواره مورد سوال بوده است و حساب افراد از حساب انرژي محركه و منبع مولد توليدات سياسي بي اثر به حال اپوزيسيون و روند مبارزه، از همديگر كاملا جدا مي باشد.

وي اضافه كرد: جمهوري اسلامي تلاش داشته تا اپوزيسيون را از چشم مردم بيندازد و باعث واگرايي در ميان اين گروه ها شود و البته در اين راه موفق نيز بوده است. به عنوان مثال ببينيد طي يك سال اخير ميان طيف سلطنت طلبان چه انشقاق عظيم و عجيبي رخ داده است. اين گروه كه تا يك سال قبل حول محور شاهزاده رضا پهلوي جمع بودند ناگهان به گروه هاي كوچكي نظير هواداران راستين شاهزاده رضا پهلوي، سلطنت طلبان، پادشاهي پارلماني طلبان، پهلوي طلبان و گروه هاي ريز و درشت ديگر تبديل شده اند، يا اينكه اگر نگاهي به روند شكل گيري شبكه سكولارهاي سبز بيندازيم كه حقيقتا در نوع خود حركت بسيار موثري بود و توانست نور اميدي در دل نيروهاي سكولار انداخته و تا حدود زيادي آنها را گرد يك ميز جمع نمايد، ناگهان با پديده هايي موازي با خود همچون سكولار دموكرات، سكولار فدرال، سكولاريزم و دموكراسي و حقوق بشر براي ايران، كنگره دموكراسي خواهان سبز ايران و... روبرو مي شود، حزب مشروطه كه حزبي ريشه دار و قديمي مي باشد ناگهان مواجه با انبوهي از گروه هاي ريز و درشتي مي گردد كه كلمه مشروطه را با خود يدك مي كشند نظير سازمان پرچمداران انقلاب مشروطيت، سازمان مشروطه خواهان ايران خط مقدم و... جبهه ملي را نگاه كنيد كه با انبوه احزاب و تشكل هاي رنگارنگ ملي رو به رو مي باشد نظير سازمان جوانان جبهه ملي خارج كشور، اتحاديه ملي براي دموكراسي ايران، جبهه ملي با پيشوندها و پسوندهاي فراوان و شاخه هاي مختلف و... و همين گونه سازمان ها و تشكل هايي با اسامي دموكراتيك و دموكراسي و جبهه و جنبش نظير جبهه آزاديخواهان مردم ايران، جنبش بختياري، جنبش رهايي بخش لرستان، جنبش آذربايجان، جنبش كوروش، جبهه متحد بلوچستان و جنبش فرزندان رستم و زال و الي آخر كه در همه آنها نه تشكيل دهندگان گروه ها معلوم هستند و نه اعضاي آنها.

همكار سايت خودنويس در پايان هشدار داد: با اين تفاسير و با اين همه نفوذ و پيشروي تفكري كه از طرف اتاق فكر وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي طراحي و به مورد اجرا گذاشته شده است، اگر اندكي دير به خود آييم از اپوزيسيون ريشه دار خارج كشور، اثري باقي نخواهد ماند و به جاي آنها گروه ها و افراد دست ساز رژيم جايگزين خواهند شد. اگر به خود نيامده و درصدد جلوگيري از نفوذ فيزيكي و پيشروي جمهوري اسلامي برنياييم، ديري نخواهد پاييد كه نه از تاك نشان ماند و نه از تاك نشان.


تاپ وار" مطرح کرد

10 دليل اينکه ايران پيروز ميدان جنگ احتمالي آمريکا و اسرائيل خواهد بود

 

 

به گزارش سرويس بين‌الملل باشگاه خبرنگاران، به عقيده کارشناسان به چندين دليل در صورت حمله، ايران پيروز ميدان خواهد شد:
 
1. نخست اين که اين کشور به فناوري استليز (رادار گريز) دسترسي دارد و چندي پيش پهپاد آمريکا را به دست آورده و فناوري آن را کشف کرده است. در نتيجه هواپيماهاي رادار گريز واشنگتن ديگر اين خصوصيت را ندارند.  
 
2. دوم اين که ايران به فناوري هدايت هواپيماهاي بدون سرنشين و هدف گيري با موشک دسترسي دارد و هشدار داده که فناوري مافوق سري هدايت پهپادها را هم رمزگشايي کرده است. ايران نه تنها امکان ردگيري علائم ماهواره‌اي را دارد بلکه مي‌تواند سيگنال‌هاي خود را به سيستم‌هاي فوق پيشرفته آمريکا بفرستد. وقتي بمب افکن‌هاي رادارگريز به اهداف خود در ايران نزديک شوند آمريکا با اميد به تخريب تاسيسات در اين کشور موشکها را پرتاب خواهد کرد بدون اين که در نظر بگيرد که وقتي موشک‌ها در هوا هستند ايران مختصات آنها را تغيير مي‌دهد و آنها را به سوي اهداف ديگري مي‌فرستد.  
 
3. سومين دليلي که براساس آن آمريکا شکست خواهد خورد اين است که دفع امواج الکترومغناطيسي و پرتابهاي موشکي پايگاههاي نظامي آمريکا و اسرائيل را از صفحه روزگار محو خواهند کرد.  
 
ايران موشک‌هايي دارد که به کلاهک‌هاي الکترومغناطيسي مجهز هستند و مي‌توانند موج انفجار مخربي ايجاد کنند و همه تجهيزات الکترونيکي را درست در زماني که موشکها توسط موشکهاي ضد موشک سرنگون مي‌شوند از کار بيندازند. درنتيجه تل آويو در تاريکي فرو مي‌رود. نظاميان متوجه مي‌شوند که اتفاقي رخ داده ولي هيچ کاري نمي‌توانند انجام دهند.  
 
بايد گفت اين سناريو جنگ جهاني سوم است که حتي به فکر اسرائيلي‌ها هم نرسيده است.  
 
4. چهارمين علت اژدرهايي هستند که ناوگان آمريکا را ازکار مي‌اندازند و بعد ايران تنگه هرمز را مسدود مي‌کند.  
 
5. پنجم اين که ايران مي‌تواند خطوط لوله نفتي عربستان را از کار بياندازد و ذخايرنفتي آن را نابود مي‌کند. درنتيجه قيمت نفت به 400 دلار و بيشتر مي‌رسد! در نتيجه ابرتورمي ايجاد مي‌شود که بازارها را فرا مي‌گيرد و به تناسب درک مردم جهان از اين حقيقت که دو سوم ذخايرنفت جهان نابود شده ارزش دلار به طورکامل از بين مي‌رود.  
 
6. ششمين دليلي که براساس آن ايران در جنگ پيروز مي‌شود اين است که بدون جنگ سايبري به هيچ جا نمي‌توان رسيد. اگر آمريکا و اسرائيل سيستمهاي رايانه‌اي تمام جهان را با ويروس استاکس نت آلوده کرده باشند ايران کد آن را تغيير داده و مي‌تواند آن را براي حمله به زير بنا‌هاي آمريکا و بقيه کشورهاي پيشرفته به کاربرد.  
 
7. هفتمين مساله‌اي که کارشناسان غربي به آن اشاره مي‌کنند وارد شدن ديگر کشورهاي خشمگين از حملات اسرائيل و آمريکا به ايران، به ميدان است.
 
8. هشتمين دليل به مسلمانان مربوط مي‌شود. موضوع از اين قرار است که مسلماناني که مدتهاست از آمريکا ناراضي هستند، نسبت به اين حملات واکنش تندي نشان مي‌دهند.
 
9. نهمين دليل لينکه ايران شاهراه دريايي را در اختيار دارد.  
 
10. سرانجام دهمين دليل پيروزي ايران در اين جنگ فعال شدن روسيه، چين و هند است.  
 
پايگاه تاپ وار در ادامه به بررسي اين موضوع مي‌پردازد که بين ايران هسته‌اي و اسرائيل کداميک خطرناکتر است؟ و پاسخ مي‌دهد اسرائيل. برخي کارشناسان غربي معتقدند ايران داراي سلاح هسته‌اي نخواهد بود .ولي از نظر عده‌اي ديگر از ناظران، ايران اگر هم به سلاح هسته‌اي دست يابد آنرا فقط براي دفاع از خود به کار خواهد برد.  
 
پس اين پرسش مطرح مي‌شود که چرا حمله آمريکا و اسرائيل براي توقف برنامه هسته‌اي ايران بهترين گزينه ناميده مي‌شود؟ شکي نيست که حمله اسرائيل يا آمريکا به ايران موجب بروز مناقشه منطقه‌اي گسترده‌اي مي‌شود که تعداد زيادي از کشورهاي جهان را درگيرآن خواهد کرد.  
درنتيجه به نظر مي‌رسد آمريکا و اسرائيل فراموش کرده‌اند که خودشان مي‌توانند مقصر اصلي يک سناريوي بد باشند. ضمن اين که اسرائيلي‌ها از همين حالا پيامدهاي اقتصادي اين سناريو را احساس مي‌کنند.

پاسخ سه پرسش رایج در فضای مجازی؛

هاشمی رفسنجانی مدت‌ها قبل از مقام معظم رهبری، به مخالفت با جریان انحرافی پرداخت. از این‏رو، می‏توان نتیجه گرفت که بصیرت و هوشمندی سیاسی وی از رهبری بیش‌تر است.
 
1- مخالفت هاشمی رفسنجانی با احمدی‏نژاد، ریشه در انتخابات سال 1384 دارد. در واقع، وی از همان آغاز به کار دولت نهم، بی‏آنکه استراتژی دولت، مشخص شده باشد و کارآمدی یا ناکارآمدی آن به اثبات رسیده باشد، مخالف خوانی کرد، به گونهای که حتی یک بار هم، سخنی در تأیید دولت به زبان نیاورد. بنابراین، مخالفت هاشمی با دولت یک مخالفت شخصی و ناشی از اغراض خاص سیاسی است.
 
2- آیا هاشمی در برابر «احمدی‏نژاد» موضعگیری کرده است یا «جریان انحرافی»؟! آنچه تاکنون برای هاشمی موضوعیّت داشته، تخریب و تحقیر شخص احمدی‏نژاد و شیوهی دولت وی بوده، نه اشاره به مفاسد و کج روی‏های جریان انحرافی. از قضا، شنیده‏ها حاکی از آن است که حلقهی اصلی جریان انحرافی، مناسبات نزدیکی با جریان هاشمی دارد. به همین سبب است که جریان انحرافی، هیچ گاه سخنی را بر ضد هاشمی بر زبان نیاورده است.
 
3- سؤال کننده تصور کرده رهبری باید به محض دستیابی به درک و تشخیص دربارهی هر موضوعی آن را با مردم مطرح سازد و به زبان جاری نماید، حال آنکه این شیوه برخلاف مصالح نظام اسلامی است. موقعیّت سیاسی خاص مقام معظم رهبری ایجاب میکند که ایشان احتیاط و ملاحظهها را بسیار بیشتر از دیگران مدنظر قرار دهند و هر مسألهای را به طور مستقیم و به صورت شفاف با افکار عمومی در میان نگذارند. ایشان در دیدار اخیرشان با نمایندگان مجلس شورای اسلامی تصریح کردند که در جریان تمام قضایا هستند و اطلاعات‏شان دربارهی مسایل جاری کشور و برخی خطوط مشکوک سیاسی از خیلی‏ها بیشتر است، اما با مطرح ساختن عمومی چنین مسایلی، گرهای گشوده نمی‏شود. از این رو صرف بیان نکردن رهبر انقلاب و پیشی گرفتن هاشمی در عنوان کردن برخی مسایل، دلیل بر هوشمندی سیاسی وی نیست چرا که ممکن است نتیجهای عکس داشته باشد.
 
·  اگر به گفتهی مقامهای قضایی کشور، جریان انحرافی در فساد اقتصادی غوطهور است، چرا در این شش سال هیچ اقدامی در مقابل آنها صورت نگرفته است؟ آیا این همه مفاسد اقتصادی در یک شب به وجود آمده است؟
 
1- برخلاف فرض سؤال کننده، جریان انحرافی از ابتدای شکلگیری دولت نهم در سال 1384، به صورت «جریان سیاسی» وجود خارجی نداشته و افراد فعال در آن نیز – حتی شخص «اسفندیار رحیم مشایی»- از نفوذ و سیطرهی کنونی بر دولت برخوردار نبودند. جریان انحرافی و شخص «مشایی» به تدریج توانستند در دولت نفوذ یافته و مهره چینی کنند. بنابراین، این‏گونه نبوده که از آغاز به کار دولت نهم، «فساد اقتصادی جریان انحرافی» موضوعیّت داشته است.
 
2- اکثریت قریب به اتفاق مفاسد اقتصادی جریان انحرافی در اواخر دولت نهم و از آغاز به کار دولت دهم در سال 1388 تحقق یافته است. از این رو، اگرچه مفاسد اقتصادی آن‏ها، «در یک شب» واقع نشد. اما در سال‏های اخیر و با سرعت و شتاب بالا، رخ داده است. اگر در افشاگریهایی که در این باره صورت می‏پذیرد نیز دقت شود، به روشنی میتوان دریافت که همه یا اغلب آنها معطوف به سالهای اخیر است.
 
3- سؤال کنندهی محترم تصور کرده وجود سازوکار قضایی و نظارتی به حذف مطلق فساد اقتصادی منجر خواهد گشت، حال آنکه چنین نیست. حتی در کشورهای غربی نیز با وجود سازوکارهای حقوقی و نظارتی گسترده، فساد اقتصادی چشم‏گیری در میان مسؤولان حکومتی به چشم میخورد که اخبار مربوط به آن، هر از چند گاه منتشر می‏شود.
 
4- نکتهی دیگر، از آن جا که در جریان انحرافی، فعالیّت‏ها و برنامه‏ها به شدت صورت پنهانی و مخفیانه دارند و حتی گاه با چندین واسطه انجام می‏شوند، دسترسی به شواهد، اسناد و مدارک، دشوار و به سختی امکان‏پذیر است. از این رو، در دام قانون انداختن آنها به زمان بیشتری نیاز دارد.
 
5- اگر از اخبار جاری کشور مطلع باشید، در می‏یابید که بسیاری از شخصیّت‏ها و چهرههای میانی و حتی گاه مهم جریان انحرافی که دچار فساد اقتصادی بوده‏اند به دادگاه احضار شده و پروندهی آنها در دست بررسی است. بنابراین، قوهی قضاییه در این رابطه، منفعل و بیتفاوت نیست.
 
· اصلاح طلبان از مدتها قبل نسبت به بحث مدیریت امام زمان(عجلاللهتعالی) بر امور جاری که احمدی نژاد مطرح می‏کرد، مخالفت می‏کردند؛ اما اصولگرایان تازه به مخالفت پرداخته‏اند. چرا؟
 
اشکالات نیروهای انقلابی و مذهبی نسبت به بحث مدیریت امام زمان(عجلاللهتعالی) که احمدی‏‏نژاد مطرح می‏کند، عبارتاند از:
 
1- این عقیده صحیح است که این کشور به حضرت صاحب(عجلاللهتعالی) تعلق دارد و ایشان نسبت به احوال و امور شیعیان خویش، اشراف کامل دارند و آنها را هدایت می‏کنند و به آنها امداد می‏رسانند، اما نباید هر طرح و برنامه‏ی کوچک و بزرگ حکومتی را به آن حضرت نسبت داد و آن را مطابق نظر ایشان معرفی کرد.
 
2-  این که عدهای ادعای ارتباط مستقیم با امام زمان(عجلاللهتعالی) نمایند و به همین دلیل، از ولی فقیه عبور کنند، عقیدهای کاملاً ناروا است و به هیچ رو مورد تأیید نمی‏باشد.
 
در دورهای که اصلاحطلبان با احمدی‏نژاد مخالفت می‏کردند (دولت نهم) احمدینژاد چنین مواضعی نداشت یا ابراز نمی‏کرد که لازم باشد نیروهای متدین نسبت به آن موضعگیری کنند. این عقاید و تصورات؛ حدود یکی و دو سال است که از سوی او مطرح شده است. در همین مدت نیز، نیروهای انقلابی و متعهد، بارها و بارها، به وی در این باره انتقاد کرده‏اند و چنین پنداشته‏هایی را رد کرده‏اند. بنابراین به نظر میرسد مخالفت اصلاحطلبان با مقولهی عنایت حضرت صاحب(عجلاللهتعالی) بر نظام اسلامی، ریشه در اغراض دیگری داشته و نمیتوان آن را با اشکالات وارده به اظهارنظر اخیر رییس جمهور مقایسه کرد، مگر اینکه قائل به علم غیب و پیشگویی برای این جماعت شده، قرائت دعای فرج را در ابتدای سخنرانیها و توجه به عنایات امام عصر(عجلاللهتعالی) بر امورات کشور مواضعی بود که در ابتدای امر از سوی رییس جمهور عنوان میشد که به طور مسلم اشکالی به آن وارد نیست و در نتیجه وجههی انتقادهای اصلاحطلبان هم در این میان نامشخص خواهد بود. 
 

*مهدی جم، کارشناس و تحلیل‏گر سیاسی(سایت برهان)

هشدار بسیار مهم امام رضا علیه السلام

برخي از کساني که مودّت و دوستي هشدار بسیار مهم امام رضا علیه السلامما اهل‏بيت را دستاويز ساخته ‏اند، زيان و فتنه‏ انگيزي‏شان بر شيعيان ما از دجّال بيشتر است».
پرسيدند : اي فرزند رسول خدا! چرا فتنه‏ شان از دجّال بيشتر است؟


حضرت رضا عليه السلام فرمود : «زيرا با دشمنان ما مهر و مودّت مي‏ورزند و نسبت به دوستان ما دشمني و عداوت مي‏نمايند. هرگاه چنين شد، حقّ و باطل به هم مي‏آميزد و حقيقت مشتبه گرديده در نتيجه انسان مؤمن از منافق باز شناخته نمي‏شود». [2] .
[1] دجّال از کلمه «دَجَلَ» مشتق شده است ؛ به معناي حق را به باطل آلودن، پوشاندن حق، خدعه و دروغ است. دجّال صفت مردي است که قبل از ظهور حضرت مهدي عليه السلام خروج مي‏کند ؛ ولي آن حضرت فعاليتهاي او را عقيم و توطئه ‏هايش را خنثي مي‏سازد.
[2] بحارالانوار، ج75، ص391، ح11.

مرور برخی دغدغه های امام خامنه ای در نهج البلاغه

۱-فلسفه حکومت اسلامی خطبه ۱۳۱جملات ۳و۴

۲-مسئولیت اگاهان حکمت۴۷۸

۳-هماهنگی علم وعملحکمت۳۶۶

۴-شتاب در تربیت فرزندنامه۳۱جملات۲۱الی۳۸

۵-حقوق متقابل پدر وفرزندحکمت۳۹۹

۶-سفارش اخلاقی به فرزندان نامه۴۷

((منبع:نهج البلاغه مرحوم دشتی))

تحولی تازه در درمان بیماری‌های عروقی

ابداع شیوه نوین بازسازی رگ‌های خونی از سوی دانشمندان ایرانی

7-483.jpg

دانشمندان ایرانی دانشکده پزشکی «ویل کرنل» موفق به کشف راهی برای استفاده از سلول‌های تشخیصی آمینوسنتز دوران بارداری و برنامه‌ریزی مجدد آنها به شکل سلول‌های فراوان و پایدار اندوتلیال با قابلیت بازسازی رگ‌های خونی آسیب‌دیده و ترمیم اندام‌های آسیب‌دیده شدند.

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دکتر افشین رفیعی و دکتر سینا ربانی که پژوهش آنها در مجله Cell منتشر شده به ارائه تصویری از درمان‌های آینده پرداخته‌اند که در آن مایع آمنیوتیک از هزاران روش آمنیوسنتز در دوران بارداری برای بررسی کروموزوم‌های جنینی جمع‌آوری می‌شود.

این سلولها که جنینی نیستند با گروهی از ژنها برای برنامه ریزی سریع و مجدد آنها به شکل میلیاردها سلول اندوتلیال که کل سیستم گردش خون را می‌سازند، درمان می‌شوند.

سلول‌های اندوتلیال جدید قابل انجماد و ذخیره مشابه خون بوده و بیماران نیازمند به ترمیم رگ‌های خونی می‌توانند با استفاده از یک تزریق ساده از این سلول‌ها بهره‌مند شوند.

به گفته دکتر رفیعی، استاد پزشکی ژنتیکی دانشکده پزشکی «ویل کرنل»، اگر این درمان بدیع در پژوهش‌های آینده موثر باشد، می‌تواند به طور چشمگیری درمان ناتوانی‌های مرتبط با سیستم گردش خون آسیب‌دیده از جمله بیماری قلبی، سکته مغزی، بیماری‌های ریوی مانند آمفیزم، دیابت و تروما را ارتقا بخشد.

دکتر رفیعی که همچنین از پژوهشگران موسسه پزشکی هاوارد هیوز بوده، اظهار کرد: در حال حاضر هیچ درمان شفابخشی برای بیماران مبتلا به بیماری‌های عروقی وجود نداشته و مخرج مشترک تمام این اختلالات نیز اختلال در رگ‌های خونی به ویژه در سلولهای اندوتلیال است که عناصر اولیه رگهای خونی هستند. اما این سلولها از کارکردهای بیشتری از لوله‌کشی برای خون در بدن برخوردارند.

رفیعی اخیرا یک مجموعه پژوهش‌های تحول آفرین داشته که نشان می‌دهد این سلول‌ها همچنین به تولید عوامل رشد پرداخته و به طور فعالانه‌ای در نگهداری، ترمیم و تولید مجدد اندام شرکت دارند.

از این رو به گفته وی، در حالی که سلول‌های خونی نمی‌توانند اندامهایی را که با خون تغذیه می‌کنند، درمان کنند، تزریق سلولهای اندوتلیال جدید می‌تواند این وظیفه را به خوبی انجام دهد.

دکتر سینا ربانی، مولف همکار این پژوهش و دانشیار دانشکده پزشکی «ویل کرنل» گفت: جایگزین کردن سلولهای اندوتلیال مختل شده با پیوند سلولهای مهندسی شده عادی می‌تواند به شکل بالقوه در ارائه درمان‌های بدیع به بسیاری از بیماران کمک کند.

ربانی افزود: برای مهندسی بافت‌ها با ابعاد مربوطه بالینی، سلولهای اندوتلیال را می‌توان در چارچوب‌های سه بعدی متخلخل مهندسی کرد که در زمان معرفی به اندام آسیب دیده بیمار، به شکل رگ‌های خونی سالم درمی‌آیند.

به گفته دکتر رفیعی، این پژوهش می‌تواند یک حوزه جدید از پزشکی عروقی انتقالی را ایحاد کند.

طبق برآورد وی، حدود چهار سال دیگر برای انجام کارهای پیش‌بالینی و دستیابی به تائید سازمان غذا و داروی آمریکا برای آغاز کارآزمایی‌های بالینی بر روی انسان و ارتقای امکان استفاده از سلولهای برنامه‌ریزی شده مجدد اندوتلیال برای درمان اختلالات عروقی وقت لازم است.

تا به امروز تلاشهای ناموفقی برای تولید آزمایشگاهی سلولهای اندوتلیال با قابلیت استفاده در درمان بیماری‌ها انجام شده است.

جداسازی این سلولها از اندام‌های بالغ برای رشد آنها در محیط آزمایشگاهی کافی نبوده است. تلاش‌ها برای تولید این سلول‌ها از سلولهای بنیادی شبه‌جنین نیز کارساز نبوده است.

به گزارش ایسنا، پژوهش‌های اخیر نشان داده که سلول‌های اندوتلیال ایجاد شده از سلولهای بنیادی جنین نیز به شکل ضعیفی رشد کرده و اگر به کلی متمایز نشوند، احتمالا به بروز سرطان منجر خواهند شد؛ از این رو تیم دکتر رفیعی به دنبال یک منبع جدید از سلول‌ها برای تبدیل آن به یک منبع عظیم از سلولهای اندوتلیال پایدار از سلولهای منشا گرفته از مایع آمنیوتیک استفاده کردند.

دکتر رفیعی افزود: انتخاب سلولهای اندوتلیال همسان شده ایمونولوژیکی برای هر بیمار شبیه به گروه خونی است. گونه‌های بسیاری وجود دارد که در سلولهای مایع آمنیوتیک به خوبی نشان داده شده و قابل دستیابی، انجماد و ذخیره سازی از طیف گسترده‌ای از گروه‌های قومی در سراسر جهان است.

در حال حاضر این اختراع برای ثبت جهانی ارائه شده است.

زندگی نامه شهید حاج ابراهیم همت + تصاویر شهید همت

دردوازدهم فروردین سال 1334، در خطة ذوق پرور اصفهان، در شهر قمشه، فرزندی مبارک از مادرزاده شد که مایه افتخار و سربلندی دیار خود شد.

 ابراهیم، قبل از این‌که چشم به جهان هستی بگشاید، آنگاه که جنینی ناتوان در رحم مادر بود، به همراه پدر و مادر و خانواده‌اش راهی سرزمین خون و شهادت -کربلای معلی- شد. او در کربلای حسینی، با تنفس مادر، بوی خون و شهادت را استشمام کرد و تربت مطهر حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) جان و روانش را عاشورایی کرد. آزادگی، حریت، شهامت، شجاعت، تسلیم، رضا، ادب و معصومیت تحفه‌هایی بود که در آن سرزمین الهی در وجود او شکوفه کرد.

 محمدابراهیم در سایه محبتهای پدر و مادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را سپری کرد. این دوران نیز همانند زندگی بسیاری از کودکان هم سن و سال او طبیعی گذشت.

 مادرش می‌گوید که ابراهیم در پنج سالگی به نماز ایستاد و به مسجد رفت و پدرش به یاد می‌آورد وقتی به سن ده سالگی رسید، سوره مبارکه یس و تعدادی از سوره‌های قرآن را فراگرفته بود.

 با رسیدن به سن هفت سالگی وارد مدرسه شد. در دوران تحصیل از هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای برخوردار بود، به طوری که توجه همه را به خود جلب می‌کرد.

 ابراهیم از همان سنین کودکی و هنگام فراغت از تحصیل، به ویژه در تعطیلات تابستان، با کار و تلاش فراوان مخارج تحصیل خود را به دست می‌آورد و از این راه به خانواده زحمت‌کش خود نیز کمک می‌کرد. او با شور و نشاط و محبتی که داشت، به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دو چندان می‌بخشید.

 پس از اتمام دوران ابتدایی و راهنمایی، وارد مقطع دبیرستان شد. او در دوران تحصیلات متوسطه اشتیاق فراوانی به رشته داروسازی نشان می‌داد. گرچه وضع مالی پدرش در آن حد نبود که بتواند برای فرزند علاقه‌مندش بعضی لوازم پزشکی را تهیه کند، با این حال از آنچه برایش مقدور بود، دریغ نمی‌ورزید. خود ابراهیم نیز با مبلغ اندکی که از کار در مزرعه یا جای دیگر به دست می‌آورد، توانسته بود بخشی از امکانات مورد نیازش را فراهم کند.

 در سال 1352 دیپلم گرفت و در کنکور سراسری شرکت کرد. خانواده‌اش آرزو داشتند نامش را در لیست پذیرفته‌شدگان دانشگاه ببینند ولی چنین نبود. وقت اعلام نتایج، اسم ابراهیم در صدر اسامی ذخیره‌ها قرار داشت. پس از پایان مهلت ثبت نام و انصراف برخی از دانشجویان، انتظار می‌رفت که این‌بار ابراهیم به دانشگاه راه یابد ولی در کمال تعجب دیده شد که اسامی تنی چند از ذخیره‌ها که رتبه آنها پایین‌تر از وی بود، اعلام گردید ولی از نام او نشانی نیست.

 پس از آن، ابراهیم تلاش بسیاری کرد؛ اعتراض کتبی نوشت و جر و بحث زیادی کرد ولی به دلیل نفوذ صاحب منصبان آن زمان در آموزش عالی راه به جایی نبرد و حق او ضایع شد.

 عدم موفقیت ابراهیم در ورود به دانشگاه نتوانست خللی در ارادة او به وجود آورد. در همان سال، پس از قبولی در امتحانات ورودی «دانشسرای تربیت معلم اصفهان» برای تحصیل عازم این شهر شد.

 دو سال بعد، با اتمام تحصیل، به خدمت سربازی رفت؛ اگر چه راضی نبود زیر پرچم رژیمی که مخالف آن بود دو سال عمر گرانبهای خود را تلف سازد. بنا به گفته خودش، تلخترین دوران جوانی او همان دوران سربازی بود. در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از کتابهایی که از نظر ساواک و دولت آن روز ممنوعه به حساب می‌آمد، دست یابد. مطالعه آن کتابها که به طور مخفیانه و توسط برخی از دوستان برایش فراهم می‌شد، تاثیری عمیق و سازنده در روح و جان او گذاشت و به روشنایی اندیشه‌اش کمک شایانی کرد.

 در سال 1356، پس از بازگشت به زادگاه و آغوش گرم و پرمهر خانواده، شغل معلمی را برگزید. او در روستاهای محروم و طاغوت‌زده مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم، در روزگار معلمی، با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی آشنا شد و در اثر همنشینی با علمای اسلامی مبارز، با شخصیت ژرف حضرت امام خمینی(ره) آشنایی بیشتری پیدا کرد و نسبت به آن بزرگوار معرفتی عمیق در وجود خود ایجاد کرد. 

 هر روز آتش عشق به امام(ره) در کانون جانش شعله‌ور می‌شد. او سعی وافری داشت تا عشق و علاقه به امام(ره) را در محیط درس گسترش دهد و جان دانش‌آموزان را که ضمیرشان به صافی آب و آیینه بود، از عشق «روح‌الله» لبریز سازد.  

 او در خصوص امام(ره) و احکام مترقی اسلام همواره به بحث می‌نشست و دانش‌آموزان را به مطالعة کتابهای سودمند و روشنگر ترغیب می‌نمود. همین امر سبب شد که در چندین نوبت از طرف ساواک به او اخطار شد لکن روح سرکش و بی‌باک او به همة آن اخطارها بی‌توجه و بی‌اعتنا بود. او هدف و راهش را بدون تزلزل و تشویش پی می‌گرفت و از تربیت شاگردان لحظه‌ای غفلت نورزید.

  با گسترده شدن امواج خروشان انقلاب، ابراهیم نیز فعالیتهای سیاسی خود را علنی کرد. حضور او در پیشاپیش صفوف تظاهرکنندگان و سفر به شهرهای اطراف برای دریافت و نشر اعلامیه‌های رهبر کبیر انقلاب و ضبط و تکثیر نوارهای سخنرانی ایشان و سایر پیشگامان انقلاب، خاطراتی نیست که به سادگی از اذهان مردم شهر و اعضاء خانواده و دوستانش محو شود. 

وقتی انقلاب به ثمر رسید و اماکن اطلاعاتی ساواک شهرضا به دست مردم انقلابی فتح شد، پروندة سنگینی از ابراهیم به دست آمد. در این پرونده بیش از بیست گزارش و خبر مکتوب در تایید نقش فعال وی در صحنة تظاهرات و شورش علیه رژیم شاه به چشم می‌خورد که در صورت عدم پیروزی انقلاب، مجازات سنگینی برای او تدارک دیده می‌شد. تیمسار «ناجی»، فرمانده نظامی وقت اصفهان، دستور داده بود که هر جا او را دیدند با گلوله مورد هدف قرار بدهند. 

 ابراهیم پس از ابراز لیاقت در طول مبارزات و فعالیتها، چه قبل و چه پس از انقلاب اسلامی، در تشکیل سپاه پاسداران قمشه نیز نقش چشمگیری داشت. او عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران و مسؤولیت واحد روابط عمومی را به عهده گرفت و فعالیتهای خود را بعدی تازه بخشید. 

 به دنبال غائله کردستان، به شهرستان پاوه عزیمت کرد و مسؤولیت روابط عمومی سپاه آن‌جا را به عهده گرفت. پس از یک سال خدمت در کردستان، به همراه حاج احمد متوسلیان، به مکه مشرف شد.

  با شهادت «ناصر کاظمی» به فرماندهی سپاه پاوه منصوب شد و تا آغاز جنگ تحمیلی در این سمت باقی ماند. 

با شروع عملیات رمضان، در تاریخ 23/4/61 در منطقه شرق

بصره، فرماندهی تیپ 27 محمدرسول‌الله(ص) را به عهده گرفت و بعدها با ارتقاء این یگان به لشکر، تا زمان شهادتش، در سمت فرماندهی آن لشکر انجام وظیفه کرد.

در عملیات مسلم‌بن‌عقیل(ع) و محرم در سمت فرمانده قرارگاه ظفر، سلحشورانه با دشمن متجاوز جنگید. در عملیات والفجر مقدماتی، مسؤولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل: لشکر 27 حضرت رسول(ص)، لشکر 31 عاشورا، لشکر 5 نصر و تیپ 10 سیدالشهدا بود، به عهده گرفت.

سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشکر 27 تحت فرماندهی او در عملیات والفجر چهار و تصرف ارتفاعات کانی مانگا هرگز از خاطره‌ها محو نمی‌شود.

اوج حماسه آفرینی این سردار بزرگ در عملیات خیبر بود. در این مقطع، حاج همت تمام توان خود را به کار گرفت و در آخرین روزهای حیات دنیوی‌اش، خواب و خوراک و هرگونه بهرة مادی از دنیا را برخود حرام کرد و با ایثار خون خود برگی خونین در تاریخ دفاع مقدس رقم زد.

سرانجام، فاتح خیبر سردار بزرگ اسلام حاج محمدابراهیم همت در تاریخ 17 اسفندماه سال 1362 در جزیره مجنون به دیدار معبود خویش شتافت و به جمع دوستان شهیدش ملحق شد. روحش شاد و یاد جاودانه‌اش گرامی باد.









کـــــــــــــــربـــــــــــــــــــلا رفــــــتـــن ســــــــــــــــــر میخـــــواهـــــــد....
 

کد آهنگ های پیشواز ایرانسل/ مقام معظم رهبری

وبلاگ(‌مقتدر مظلوم) نوشت:

کد تمام پیشواز های ایرانسل مقام معظم رهبری

۴۴۱۲۰۵۰ مقام معظم رهبری توصیه به جوانان
۴۴۱۸۲۸ مقام معظم رهبری کجایند عمارها
۴۴۱۲۴۲۸ مقام معظم رهبری وظیفه امروز ما
۴۴۱۲۱۵۵ مقام معظم رهبری شور انقلابی
۴۴۱۲۴۲۵ مقام معظم رهبری همت کنیم
۴۴۱۲۴۲۶ مقام معظم رهبری خاصیت حرکت الهی
۴۴۱۲۴۲۱ مقام معظم رهبری ۸سال جنگ سخت،۸ماه جنگ نرم
۴۴۱۲۴۲۲ مقام معظم رهبری فتنه یعنی…
۴۴۱۲۴۲۴ مقام معظم رهبری همت مضاعف و مایوس کردن دشمن
۴۴۱۲۴۲۷ مقام معظم رهبری نظام برای مردم
۴۴۱۲۰۴۴ مقام معظم رهبری اعتقاد به شهادت
۴۴۱۲۰۴۵ مقام معظم رهبری ایستادگی ملت ایران
۴۴۱۲۴۲۳ مقام معظم رهبری گناه بزرگ
۴۴۱۲۰۴۶ مقام معظم رهبری ما راینا الا جمیلا
۴۴۱۲۰۵۲ مقام معظم رهبری فرهنگ چیست۱
۴۴۱۲۰۵۴ مقام معظم رهبری ملاک موافقت و مخالفت
۴۴۱۲۰۵۱ مقام معظم رهبری عامل اصلی
۴۴۱۲۰۴۹ مقام معظم رهبری طلایه داران جبهه
۴۴۱۲۰۵۳ مقام معظم رهبری فرهنگ چیست
۴۴۱۲۲۵۵ مقام معظم رهبری اتکا جوانان به خود
۴۴۱۲۱۴۷ مقام معظم رهبری نقش جوانان در فتنه ی ۸۸
۴۴۱۲۰۴۳ مقام معظم رهبری عظمت ایران و شهدا
۴۴۱۲۰۴۸ مقام معظم رهبری رمز پیروزی
۴۴۱۲۱۵۰ مقام معظم رهبری بسیج و مجاهدت
۴۴۱۲۱۴۱ مقام معظم رهبری تکاپو برای رسیدن به هدف
۴۴۱۲۱۴۰ مقام معظم رهبری تلاش برای سربلندی ایران
۴۴۱۲۰۴۷ مقام معظم رهبری رمز اقتدار ملتها
۴۴۱۲۱۳۹ مقام معظم رهبری خطاب به جوانان
۴۴۱۲۱۴۲ مقام معظم رهبری یکی از دو بهترین
۴۴۱۲۱۴۶ مقام معظم رهبری در صحنه ماندن جوانان
۴۴۱۲۱۴۳ مقام معظم رهبری اجر الهی
۴۴۱۲۱۴۴ مقام معظم رهبری گشاده رو بودن مسولین
۴۴۱۲۱۳۶ مقام معظم رهبری دشمن شناسی
۴۴۱۲۱۳۵ مقام معظم رهبری بصیر کیست
۴۴۱۲۲۵۸ مقام معظم رهبری جهاد اسلامی
۴۴۱۲۲۶۰ مقام معظم رهبری معنای امتحان
۴۴۱۲۱۵۲ مقام معظم رهبری معنای بسیج
۴۴۱۲۱۴۵ مقام معظم رهبری توفیق خدمت
۴۴۱۲۱۵۱ مقام معظم رهبری فردای ملت ایران
۴۴۱۲۲۵۴ مقام معظم رهبری بسیج،بسیج دلها
۴۴۱۲۱۳۸ مقام معظم رهبری جوان مسلمان ایرانی
۴۴۱۲۲۵۳ مقام معظم رهبری اساس دشمنی با ایران
۴۴۱۲۷۳۰ مقام معظم رهبری ما اسلامی هستیم ۴
۴۴۱۲۱۵۳ مقام معظم رهبری نشانه های ضعف دشمن
۴۴۱۲۱۳۷ مقام معظم رهبری جوان
۴۴۱۲۷۳۴ مقام معظم رهبری انقلاب و استقلال سیاسی
۴۴۱۲۱۵۴ مقام معظم رهبری شاخص برای بسیجیان
۴۴۱۲۲۵۶ مقام معظم رهبری عید قربان در کلام رهبر
۴۴۱۲۵۰۸ مقام معظم رهبری مواظبت در تشخیص
۴۴۱۲۷۳۳ مقام معظم رهبری انقلاب ما
۴۴۱۲۵۰۵ مقام معظم رهبری اقتدار ملت ایران
۴۴۱۲۷۳۱ مقام معظم رهبری ایران و قضیه ی هسته ای
۴۴۱۲۵۰۴ مقام معظم رهبری بیداری همه اقشار
۴۴۱۲۱۴۸ مقام معظم رهبری بسیج آیت الهی
۴۴۱۲۲۵۹ مقام معظم رهبری خواسته ی اسلام
۴۴۱۲۲۵۷ مقام معظم رهبری ایمان و ملت
۴۴۱۲۱۴۹ مقام معظم رهبری بسیج و ایمنی نظام
۴۴۱۲۶۸۰ مقام معظم رهبری وحدت در کلام رهبری
۴۴۱۲۵۰۶ مقام معظم رهبری اسلام،دین عدل
۴۴۱۲۷۳۲ مقام معظم رهبری قانون اساسی
۴۴۱۲۷۲۹ مقام معظم رهبری حکومت مردم سالاری
۴۴۱۲۵۰۳ مقام معظم رهبری عکس العملهای دشمنان
۴۴۱۲۵۰۷ مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی درسی برای ملتها
۴۴۱۲۸۸۸ مقام معظم رهبری وظیفه ی مسلمانان
۴۴۱۲۷۳۵ مقام معظم رهبری امام و کلمه جمهوری اسلامی
۴۴۱۲۷۳۸ مقام معظم رهبری تفرقه،منافی با پیشرفت
۴۴۱۲۸۸۹ مقام معظم رهبری آمریکا و مردم ملتها
۴۴۱۲۸۹۰ مقام معظم رهبری درخشش انقلاب
۴۴۱۲۷۳۷ مقام معظم رهبری مهمترین مساله انقلاب ما
۴۴۱۲۸۸۶ مقام معظم رهبری با قرآن خود را بسازید
۴۴۱۲۷۳۶ مقام معظم رهبری همه چیز در اسلام
۴۴۱۲۸۹۱ مقام معظم رهبری اساس مشکل در دنیای اسلام
۴۴۱۲۸۸۷ مقام معظم رهبری ملت مستقل
۴۴۱۲۸۹۴ مقام معظم رهبری جوان و نیروی جوانی
۴۴۱۲۸۹۳ مقام معظم رهبری ولادت نبی مکرم
۴۴۱۲۸۹۲ مقام معظم رهبری اولین اثر وحدت اسلامی

روز عرفه

اس ام اس روز عرفه - www.RadsMS.com

خوشا آن بنده با عهد و پیوند / که دارد بازگشتی با خداوند

به کام خویش اگر چندی رود راه / چو باز آید نیاز آرد به درگاه . . .

روز عرفه مبارک

.

.

.

سلام بر عرفه که جانمان را به رایحه و خنکای نسیم نوازش می دهد . . .

.

.

.

آیا در رؤیاهایتان، سبکبالی و لذت پرواز روح را احساس کرده اید؟

عرفه، رؤیایی است که به حقیقت می پیوندد . . .

.

.

.

روز عرفه، بر عارفان حق، آنان که از خیمه وجود خویش بیرون می آیند

و با آتش شوق و اشتیاق وصال، به دعا و نیایش متوسل می شوند، خجسته باد.

.

.

.

اینک مواقف عرفات است بنگرش

طولش چو عرض جنت و صد عرش اکبرش

جبریل خاطب عرفات است روز حجّ

از صبح تیغ و از جبل الرحمه منبرش . . .

.

.

.

امدم تا عرفه معرفتم کمتر شد

خواستم پاک شوم پست شدم بدتر شد

امدم تا سر کویت به دو عالم ندهم

دادی ام دست خودم کار از این بدتر شد . . .

التماس دعا

.

.

.

چه خوب شد عرفه دلبرم صدایـم کرد

خدا به خاطر ارباب این عطایـم کرد

به دامن جبل الرحمه پا به پای حبیب

به آستان رفیع دعا رهایـم کرد . . .

.

.

.

آه ای خیمه نشین عرفات

وارث خون قتیل العبرات

در کجایی که دلم بی تاب است

تشنه ام وصل تو جانم ناب است